باید دانست که شرایط صدور روایاتی همچون منزلت وغیره با غدیر متفاوت بوده است، این احادیث همواره در جمعهای محدودتر و غیرتشریفاتی بیان شده است. حتی حدیث «یوم الدار» در نهایت در حضور ۴۰ نفر از خویشان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بیان شد که البته بنابر روایتی همانها هم حضرت «ابوطالب» علیهالسلام را به سخره گرفته و گفتند: «فرمانبردار پسرت باش که او را بر تو امیر کرده است!»[۱]
بر خلاف حدیث غدیر که دستکم در جمعیت بیش از هزار نفر بیان شده است که بسیاری از ایشان تازه مسلمان بودهاند و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از چنین اعلان عمومی هراسان بوده است.
از ابن عباس آمده است: «آنگاه که خدا رسولش را فرمان داد تا برای بیان ولایت علی[علیهالسلام] قیام نماید، ایشان فرمود: پروردگارا! قوم من به جاهلیت نزدیکاند! در بازگشت از حج آیه بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ نازل شد و سپس رسول خدا حدیث غدیر را بیان فرمود»[۲]
سیوطی نوشته است: «عبد بن حميد [متوفی ۲۴۹ هـ.ق] ابن جرير طبری [متوفی ۳۱۰ هـ.ق] ابن ابی حاتم [متوفی ۳۲۷ هـ.ق] و ابوالشيخ اصفهانی [متوفی ۳۶۹ هـ.ق] از مجاهد [متوفی ۱۰۴/۱۰۵ هـ.ق] روایت کردهاند: آن زمان که آیه بلغ ما أنزل إِلَيْك من رَبك نازل شد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: پرودگارا من تنها یک نفرم، مردم علیه من یکدست میشوند! پس از این آیه وَإِن لم تفعل فَمَا بلغت رسَالَته نازل شد».
همچنین سیوطی مینویسد: «ابن ابی حاتم [متوفی ۳۲۷ هـ.ق]، ابن مردویه [متوفی ۴۱۰ هـ.ق] و ابن عساکر [متوفی ۵۷۱ هـ.ق] از ابوسعید خُدری روایت کردهاند که آیه يَا أَيهَا الرَّسُول بلغ مَا أنزل إِلَيْك من رَبك در روز غدیر و در شأن علی بن ابیطالب[علیهالسلام] بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازل شد.»[۳]
این اتفاق باشکوه آنقدر رسمیت یافت که برخی همچون «عمر بن خطاب» را به تهنیتگویی واداشت، اتفاقی که در نصوص پیشین بیسابقه بود. (فردی همچون سبط بن جوزی که قطعا سنی است، این ماجرا را حدیث صحیح دانسته است[۴] و بنابر روایات شیعه از حاضران در آن جمع بر ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام بیعت گرفته شد[۵] و بر برخی چنان گران آمد که هلاکت با عذاب الهی را بر پذیرش این ولایت الهی ترجیح دادند.[۶]
آنچه در غدیر اتفاق افتاد شبیه رسم فرمانروایان است که گرچه در طول مدت حکومت خود بارها با تصریح و اشاره و در مجامع گوناگون جانشین خود را معرفی کردهاند، اما در نزدیکی وفات در جلسهای رسمی و عمومی این ولایتعهدی را اعلام میکنند.
نمونه مشابه دیگر با اعلان ولایت، حرمت تدریجی شراب است که گرچه در تمام شرایع آسمانی حرام بوده و تمام پیامبران به ترک آن دعوت کردهاند، اما تربیت جامعه عرب که با شرب خمر خو گرفته بود، اقتضا داشت تا برای کاستن تنشها ممنوعیت آن گام به گام طی شود.
پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز بنابر شواهد متعدد تاریخی بر عرب آن دوران که اداره امور سیاسی – اجتماعی خود را بر محور قبیله میفهمید، دشوار بود[۷] و پیش از غدیر بارها با اشاره و صراحت بیان شده بود، اما در ۱۸ ذیالحجه چنان رسمیت یافت که تردید همگان را برکنار زد.
در روایت کلینی هم گرچه نزول آیه ولایت پیش از حدیث غدیر معرفی شده است، اما این هم بیان شده است که معرفی مصداق «ولی» در غدیر رخ داد و آیه کمال دین پس از ایراد خطبه غدیر نازل شد.
[۱] تفسیر ثعلبی: ج۷، ص۱۸۲؛ همچنین: شواهد التنزیل: ج۱، ص۵۴۳.
[۲] مناقب ابن مردویه: ص۲۴۰.
[۳] الدر المنثور: ج۳، ص۱۱۷.
[۴] تذکرة الخواصّ: ج۱، ص ۲۶۳-۲۶۵.
[۵] قرب الإسناد: ص۵۷.
[۶] تفسیر ثعلبی: ج۱۰، ص۳۵.
[۷] موسوینسب، تحزّب در برابر بنیهاشم در دوران پیامبر: ص (۱-۱۱ق)- نشانهها، سویهها و زمینههای مخالفت با امامت هاشمی.