تولد و زادگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام، بیتاللهالحرام بوده است، منزلتی که نه پیش از حضرتش و نه پس از حضرتش نصیب هیچکس نشد.
در تمام دنیا، هیچ شخصی به اندازه امیرالمؤمنین علیهالسلام، فضیلتها و کرامتهای رسول خدا صلىاللهعليهوآله را در خود جمع نداشت. ایشان در مناقب خود از سلفوخلف خود پیشی گرفتهاند. فضائل و کرامات آن حضرت بیش از آن است که در شمار آید و مناقبش فراتر از آن است که پایانی داشته باشد.
اخلاق حضرت شرارهای از نور پیامبر اکرم صلىاللهعليهوآله بود، کسی که در خانه ایشان پرورش یافتند و بر سفره مکارم اخلاق ایشان رشد کردند.
حضرت رسول صلىاللهعليهوآله، امیرالمؤمنین علیهالسلام را با باران مواعظ و آداب عظیم خود سیراب کردند تا اینکه اخلاق ایشان به والاترین درجه و سلوک حضرتش به اعلی مرتبههای رفعت رسید. این کرامتها و این مناقب پیامبر صلىاللهعليهوآله همچنان در روح و جسم حضرت علیهالسلام زنده و پویا بودند تا اینکه دار فانی را وداع گفتند.
دامنه سخن از امیرالمؤمنین علیهالسلام گسترده و بیحد و حصر است. هزاران جلد کتاب و صدها هزار عدد و رقم هیچیک، وسعت او را محدود نتوان کرد. اما بنابر قاعده «ما لا يدرك كلّه لا يترك جلّه» (آنچه به طور کامل به ادارک درنیاید، همه آن ترک نمیشود یا به قول معروف آب دریا را اگر نتوان کشید. هم به قدر تشنگی باید چشید)، ما را همین قدر بس که به برخی خصائص و ویژگیهای اخلاقی آن حضرت اشارتی کنیم تا نوری باشد، روشنگر راه نزدیکی به خدای متعال و راهنمایی باشد، برای آنکه در ممات و حیات خود از ممات و حیات آن حضرت الگو بگیریم.
میلاد پر نور امیرالمؤمنین علیهالسلام
«ابوعبدالله جعفر بن محمد» علیهالسلام به نقل از آباء خود علیهمالسلام میفرماید: «”عباس بن عبدالمطلب” و “يزيد بن قعنب” میان عدهای از “بنیهاشم” و گروهی از “عبدالعزی”، در جوار کعبه نشسته بودند. “فاطمه بنت اسد بن هشام” از راه رسید و در مقابل کعبه ایستاد، درحالی که امیرالمؤمنین علیهالسلام را در روز آخر ماه نهم باردار بود.»
وی ادامه میدهد: «او در برابر بیتاللهالحرام ایستاد و به ناگاه درد زایمان او را گرفت، پس دست رو به آسمان کرد و گفت: “ای پروردگار، من به تو و به رسالت پیامبر صلىاللهعليهوآله و همه پیامبران و فرستادههای تو و به هر کتابی که نازل کردی و به کلام جدم ابراهیم خلیل که بیت عتیق تو را به پا داشت، ایمان دارم. پس به این بیت و به آنکس که آن را بنا کرد و به این مولود که در وجود من است و با من سخن میگوید و از سخنانش سیرابم میکند، قسم میخورم که من یقین دارم، او یکی از آیات تو خواهد بود، باشد این زایمان را بر من سهل و آسان کنی”.»
آنگاه گفت: «پس از سپری شدن سه روز، بیتالله از همان در که فاطمه وارد آن شده بود، دوباره باز شد. این بار فاطمه و “امیرالمؤمنین” علیهالسلام در آغوشش از در خارج شدند. گفت: “خداوند عزوجل من را از میان آفریدگانش برگزید، همانطور که آسیه دختر مزاحم را برگزیده بود، او که یگانه معبود خود را فقط میپرستید، در زمانیکه پرستش خدای یگانه، مگر پشت پرده اسرار، امکانپذیر بود و همچنانکه مریم دختر عمران را برگزیده بود و میلاد عیسی را بر او سهل و آسان کرد، آنگاه تنه خشکیده نخل را در بیابانی خشک تکان داد و از آن نخل رطبهایی بر مریم باریدن گرفت. اما خداوند سبحان مرا برگزید و بر این دو و همه زنان پیش از من در عالم فضیلت بخشید، چراکه من در بیتاللهالحرام فرزند آوردم و سه روز در این خانه از میوههای بهشتی متنعم بودم. آنگاه که خواستم فرزند به دست خارج شوم، ندایی آمد که ای فاطمه! او را “علی” نام بنه که من “علی اعلی” هستم و من او را از قدرت خود آفریدم و از عزت و جلالم و قسط و عدلم اسم او را از اسم خود مشتق کردم، و او را به تربیت خود تربیت کردم و امر “رسالت تبلیغ” را به دست او دادم و زوایای پنهان علم وجودی خود را بر او مکشوف داشتم که او در خانه من زاده شده و نخستین کسی خواهد بود که بر بالای این بیت اذان سر خواهد داد و بتها را خواهد شکست، و مرا بزرگ خواهد داشت و تکبیرگو و تسبیحگوی من خواهد بود. هم او امام است، پس از حبیبم و مصطفایم و رسولم محمد، و هم او وصی محمد خواهد شد، پس خوشا بر آنکس که علی را دوست بدارد و یاریگر او باشد و وای بر کسی که عصیان او کند و کینه و دشمنی با او پیش بگیرد”.»
گفت: «آنگاه که ابوطالب فرزندش را دید، شادی قلبش را فرا گرفت، علی علیهالسلام گفت: “سلام بر تو ای پدر و رحمت و برکت خداوند بر تو فزون باد”.»
گفت: «آنگاه رسول خدا صلىاللهعليهوآله وارد شدند. هنگامیکه حضرت وارد شدند، امیرالمؤمنین علیهالسلام به وجد آمدند و به صورت مبارکشان خندیدند و گفتند: سلام بر تو ای رسول خدا و رحمت و برکت خداوند بر تو فزون باد”.»
گفت: «سپس باذن خداوند متعال چنین نجوا کردند: “قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ” و تا پایان سوره، آیات را از بر خواند. حضرت پیامبر صلىاللهعليهوآله فرمودند: “مؤمنان به تو رستگار شدند” و تمام آیات را قرائت کردند: “أُوْلَئِكَ هُمْ الْوَارِثُونَ* الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ”. رسول خدا صلىاللهعليهوآله ادامه دادند: “به والله قسم که تو امیر اینان “وارثان جنت” هستی، از علوم خود آنان را روشن خواهی کرد و تو راهنما و هادی آنان هستی. سپس حضرت پیامبر صلىاللهعليهوآله رو به فاطمه کرد و گفت: “نزد عمویش حمزه برو و بشارت این مولود را به بده”.»
گفت: «فاطمه گفت، اگر بروم، چه کسی او را سیر و سیراب کند؟ حضرت فرمود: “من او را سیراب میکنم”. فاطمه گفت: “شما سیراب میکنی؟” حضرت فرمود: “بله”، پس زبان مبارک در کام امیرالمؤمنین علیهالسلام نهاد، به ناگاه دوازده چشمه از آن جوشید. پس آن روز به روز “الترویة” (سیراب کردن) نام نهاده شد.»
گفت: «هنگامیکه فاطمه بنت اسد بازگشت دید که نوری از امیرالمؤمنین علیهالسلام ساطع میشود و تا بلندای آسمان ادامه دارد.»[1]
ولادت امیرالمؤمنین علیهالسلام مصادف با روز جمعه برابر با سیزدهم ماه رجب المرجب سال سیام پس از عام الفیل بود، یعنی سی سال پس از ولادت نبی اعظم صلىاللهعليهوآله.