در مطلب قبل دلایل صدیقۀ طاهره برای رد حدیث جعلی «...لا نُوَرِّثُ، ما تَرَکنا صَدَقَة» بیان شد. در این نوشتار دلیل دیگری برای اثبات ساختگی بودن این حدیث ارائه میشود.
بر پایۀ روایتی که در بحارالانوار نقل شده است، پس از مصادرۀ فدک، امیرمؤمنان (علیهالسلام) به مسجد رفت و به ابوبکر اعتراض کرد چرا فاطمه (سلاماللهعلیها)، را از چیزی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به او بخشیده، منع کرده است.
مخالفت صریح امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با حدیث جعلی
براساس اخبار معتبر و واضح، امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) حدیث «لا نُوَرِّثُ...»(*) از جانب ابوبکر را ساختگی و نادرست قلمداد کردند.
در همین راستا، هم خاصه و هم عامه با استناد به روایات معتبر و اخبار صحیح این موضوع را نقل کردهاند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «علی با حق است و حق با علی میباشد هرجا علی دور زند و برود حق با او دور میزند.»
و نیز مورد انکار واقع شدن این حدیث جعلی توسط حضرت صدیقۀ طاهره (سلاماللهعلیها)، دلیل بسیار واضح و مستحکمی بر بطلانش میباشد.
حقمداری امیرمؤمنان (علیهالسلام) در روایات معتبر اهلسنت
۱- فخر رازی، که یکی از پیشوایان اهلسنت است، در تفسیر «بسمالله الرحمن الرحیمِ» سورۀ حمد، پرسشی را مطرح کرده و مینویسد: «آیا «بسمالله الرحمن الرحیم» را در نماز باید بلند خواند یا آهسته؟ سپس پاسخ داده است که؛ بهطور مکرر اثبات شده است که علی بن ابیطالب، (بسم الله) را بلند میخواند و هرکه در دین خود به او اقتدا کند حقاً هدایت یافته است، بهدلیل آن که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقِّ مَعَ عَلِی حَيْثُ دَارَ؛ خدایا! حق را بر همان محوری بگردان که علی میگردد.»[۱]
۲- ابن ابیالحدید معتزلی مینویسد: «این حدیث نزد من ثابت است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقِّ مَعَ عَلِی يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ؛ علی با حق است و حق با علی است و حق با علی می گردد هرکجا که او بگردد.»[۲]
۳- گنجی شافعی و خطیب خوارزمی روایت کردهاند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) خطاب به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: «إِنَّ الْحَقُّ مَعَكَ وَالْحَقَّ عَلَى لِسَانِكَ وَفِی قَلْبِكَ وَبَيْنَ عَيْنَيْكَ، وَالْإِيمَانُ مُخَالِدٌ لَحْمَكَ وَدَمَكَ، كَمَا خَالَطَ لَحْمِی وَدَمِي؛ همانا حق همراه تو، بر زبان تو، در قلب تو و در برابر چشمان توست و ایمان با گوشت و خون تو آمیخته میباشد همچنان که با گوشت و خون من آمیخته است.» [۳]
۴- هیثمی و ابنعساکر و ابییعلی و ابنمغازلی از ابوسعید خدری روایت کردهاند: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) درحالیکه به علی بن ابیطالب (علیهالسلام) اشاره میکرد فرمودند: الْحَقِّ مَعَ ذَا الْحَقِّ مَعَ ذَا؛ حق با این است، حق با این است.»[۴]
شهادت امسلمه
۵- خطیب بغدادی و ابنعساکر از ابوثابت مولی ابیذر روایت کردهاند: «روزی به نزد امسلمه رفتم و او را دیدم که امیرمؤمنان (علیهالسلام) را یاد میکند و میگرید و میگوید از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که میفرمود: عَلِیّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقِّ مَعَ عَلِی وَلَنْ يَفْتَرِفًا حَتَّى يَرِدَا عَلَی الْحَوْضَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ علی با حق است و حق با علی میباشد و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا روز قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»[۵]
اعتراف محمد بن ابیبکر به عایشه
۶- ابنقتیبه دینوری مینویسد: «هنگامی که علی در جنگ جمل پیروز شد و عایشه شکست خورد برادر وی محمد بن ابیبکر که یکی از همراهان او بود به دیدنش رفت، محمد به عایشه گفت: آیا نشنیدی که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: على مع الحق والحق مع على؛ علی با حق است و حق با علی میباشد. بعد بهعنوان خونخواهی عثمان خروج کرده و با او به جنگ و پیکار پرداختهای؟» [۶]
۷- ابن مردویه اصفهانی (م۴۱۰هـ ق) مینویسد: «عایشه از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) روایت کرده است که ایشان فرمودند: الْحَقِّ مَعَ عَلی، وَعَلِی مَعَ الْحَقِّ، لَنْ يَفْتَرِفًا حَتَّى بَرِدَا عَلَی الْحَوْضَ؛ حق با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است و امیرمؤمنان (علیهالسلام) با حق است، این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا آنگاه که کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.» [۷]
۸- همچنین ابنمردویه از ابوذر غفاری و ایشان از امسلمه نقل میکند: «إِنَّ عَلِيَّا مَعَ الْحَقِّ، وَالْحَقِّ مَعَهُ، لَنْ يَزُولَا حَتَّى بَرِدَا عَلَى الْحَوْضَ؛ بیگمان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با حق است، و حق نیز با اوست؛
و هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا آنگاه که کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.» [۸]
همراهی جداییناپذیر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و قرآن
۹- طیرانی و هیثمی و سیوطی و ابنحجر مکی از امسلمه روایت کردهاند: «شنیدم از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) که میفرمود: علی مع القرآن والقرآن مع علی معه لا يفترقان الن يفترقا حتى يردا علی الحوض؛ علی با قرآن است و قرآن با علی است از هم جدا نمیشوند تا کنار حوض کوثر به نزد من آیند.» [۹]
۱۰- زمخشری مینگارد: «امسلمه به ابوثابت گفت: سوگند به آن خداوندی که جانم به دست اوست از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که میفرمود: علی مع الحق والقرآن والحق والقرآن مع علی و لن يتفرقا حتى يردا على الحوض؛ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) همراه حق و قرآن است، و حق و قرآن نیز همراه اویند و هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا آنگاه که کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند.» [۱۰]
دعای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
۱۱- ترمذی، ذهبی، حاکم نیشابوری، طبرانی، ابییعلی، سیوطی، متقیِ هندی و حاکم حسکانی نوشته اند: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در روایتی فرمودند: رَحِمَ اللهُ عَلِياً اللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقُّ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ؛ رحمت خدا بر علی باد، خدایا حق را با علی بگردان هرکجا که او بگردد.» [۱۱]
۱۲- ابنعساکر و ابنمردویه و طبری و حلبی و قندوزی روایت کردهاند: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) خطاب به امیرمؤمنان (علیهالسلام) فرمودند: أَنْتَ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَأَنْتَ الْفَارُوقُ الَّذِی يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ؛ تو صدیق بزرگی و جدا کنندۀ بین حق و باطل هستی.» [۱۲]
توصیۀ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به عمار
۱۳- خطیب خوارزمی و حموینی جوینی روایت کردهاند:
«رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به عمار فرمودند: فَإِنْ سَلَكَ النَّاسُ كُلُّهُمْ وَادِياً وَسَلَكَ عَلِی وَادِياً فَاسْلُكْ وَادِی عَلِنٍ وَخَلِ النَّاسَ طرًا، يَا عَمَّارُ إِنَّ عَلِيّاً لَا يَزَالُ عَلَى هُدًى يَا عَمَّارُ طَاعَةُ عَلِنٍ طَاعَتِی وَطَاعَتِی طَاعَةُ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ؛ اگر تمام مردم به راهی بروند ولی علی تنها به راهی برود، تو از همان راهی برو که علی سلوک میکند و تمام مردم را رها کن. ای عمار! همانا علی دائماً و پیوسته در هدایت است. ای عمار! پیروی از علی پیروی از من است و پیروی از من پیروی از خداست.» [۱۳]
۱۴- محقق اردبیلی مینویسد: «اخطب خوارزمی از ابنعباس، و ایشان از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چنین روایت کرده است که؛ ان الله نصب علياً بينه وبين خلقه فمن عرفه كان مؤمناً و من انكره كان كافراً و من ساواه بغيره كان مشركاً و من جاء بولايته كان فائزاً؛ خداوند، امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) را میان خود و خلقش بهعنوان حجّت و راهنما قرار داده است. هرکس او را بشناسد و بپذیرد مؤمن است و هرکس او را انکار کند کافر است، هرکس او را با دیگری همرتبه بداند مشرک است و هرکس با ولایت او بهسوی خدا رود رستگار خواهد بود.»
همچنین خوارزمی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده که فرمود: «من أطاع علياً فقد أطاعنى ومن أنكره فقد أنكرنی؛ هرکس امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده است؛
و هرکس او را انکار کند، مرا انکار کرده است.» [۱۴]
اطاعت او هدایت و دشمنی با او شقاوت
۱۵- شیخ طبرسی و شیخ حرعاملی و سید هاشم بحرانی روایت فرمودهاند: «عامر شعبی (لعنةاللهعلیه) که از نواصب و منحرفین از امیرمؤمنان (علیهالسلام) است از «عروة بن زبیر بنعوام» روایت کرده است که ابیبکر گفت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم که فرمود: الْحَقِّ مَعَ عَلِی وَعَلِی مَعَ الْحَقِّ مَنْ أَطَاعَ عَلِياً رَشَدَ وَمَنْ عَصَى عَلِيْلٌ فَسَدَ وَمَنْ أَحَبَّهُ سَعِدَ وَمَنْ أَبْغَضَهُ شَقِی؛ حق با علی است و علی همراه حق. هرکس از او پیروی کند، به راه هدایت میرسد و هرکس نافرمانیاش کند، گرفتار گمراهی میشود. دوستداران او اهل سعادتاند و دشمنانش در شقاوت و بدبختی قرار میگیرند.» [۱۵]
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) محور حق
مضمون روایتهایی که نقل شد، این است که امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در هر گفتار و کردار با حق و حقیقت همراه است و هیچگاه حق از او جدا نمیشود. سخن و شهادت او همیشه مطابق رضای خداوند و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است. به همین دلیل، انکار او در واقع انکار پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بوده و فردِ منکر، از مرز ایمان خارج و در شمار کافران قرار میگیرد.
هرکس امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را در حدّ سایر انسانها بداند، در صف مشرکان قرار میگیرد. حال، با این مقام و جایگاه رفیع، اگر کسی شهادت امیرمؤمنان (علیهالسلام) را به این بهانه که «به سود خود شهادت میدهد» رد کند، بیتردید از مسیر حق منحرف شده و مقام آن حضرت را انکار کرده است؛ زیرا او را در سطح دیگر مردم ـ که در گفتارشان احتمال خطا و خلاف وجود دارد ـ قرار داده است.
در نتیجه، هرکس چنین دیدگاهی دربارۀ امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) داشته باشد، بهطور قطع با کتاب خدا و سنت مخالفت کرده و از چارچوب دین و شریعت خارج شده است.
پانویس
*. «نَحنُ مَعاشِرَ الانبیاءِ لا نُوَرِّثُ، ما تَرَکنا صَدَقَة؛ اموالی را که ما بهعنوان صدقه باقی میگذاریم، مشمول ارث نمیشود.» عبارتی است که ابوبکر برای مصادرۀ فدک به پیامبر خاتم نسبت داد.
منابع:
[۱] تفسیر رازی، ج۱، ص۲۰۵.
[۲] شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحديد، ج۲، ص۲۹۷، ج۱۸، ص۷۲.
[۳] الغدیر، ج۳، ص۱۷۹، به نقل از گنجی شافعی در (الکفاية الطالب، ص۱۳۵)، واخطب خوارزم در (المناقب، ص۷۷).
[۴] مجمع الزوائد، ج۷، ص۲۳۴، مناقب علی بن ابیطالب (ابن المغازلی)، ص۱۹۹، تاريخ مدينۀ دمشق، ج۴۲، ص۴۴۹، کنز العمال، ج۱۱، ص۶۲۱، مسند ابیيعلی، ج۲، ص۳۱۸.
[۵] تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۳۲۲، شمارۀ۷۶۴۳، تاریخ مدينۀ دمشق، ج۴۲، ص۴۴۹.
[۶] الامامه والسياسه، ج۱، ص۷۳، ( تحقيق الزينی) وج١، ص۹۸، (التحقيق الشيری).
[۷] مناقب علی بن ابیطالب وما نزل من القرآن فی علی، ص۱۱۵_۱۱۴.
[۸] مناقب علی بن ابیطالب، وما نزل من القرآن فی علی، ص۱۱۶.
[۹] المعجم الاوسط، ج۵، من١٣۵، المعجم الصغير، ج۱، ص۲۵۵، مجمع الزوائد، ج۹، ص١٣۴، المجامع الصغير، ج٢، ص١١٧٧، الصواعق المحرفة، من١٢٣ - ۱۲۴.
[۱۰] ربيع الابرار، ج۲، ص۱۷۳.
[۱۱] سنن ترمذی، ج۵، ص۲۹۷؛ المستدرك على الصحيحين، ج۳، ص۱۲۴-۱۲۵؛ المعجم الاوسط، ج۶ ص۹۵؛ مستند أبی يعلمی، ج۱، ص۴۱۹؛ كنز العمال، ج۱۱، ص۶۲۳، مناقب على بن ابیطالب (ابن مردویه اصفهانی)، ص۱۱۴، تاريخ الاسلام ج۳ ص۶۳۵؛ تاريخ الخلفا، ص۵۸، تذكرة الحفاظ ج۳، ص۸۴۴؛ سير اعلام النبلا، ج۱۵ ص۲۷۹؛ الجامع الصغير، ج۲، ص۹؛ شواهد التنزيل، ج۱، ص۲۴۶. علامه سید هاشم بحرانی در كتاب غاية المرام وحجة الخصام، ج۵، ص۲۸۲ در عنوان بابی میفرماید: فی قوله :(علی مع الحق والحق مع علی) وقوله : (اللهم ادر الحق معه حيث دار) وامره بسلوک طريقه من طريق العامه وفيه خمسة عشر حدیثاً، و نیز در ج۵، ص۲۸۷ در عنوانیابی دیگر مینگارد فی قوله : (الحق مع علی وعلی مع الحق یدور معه حيث دار) وقوله : (علی مع القرآن والقرآن معه) وآية الحق وراية الهدى من طريق الخاصة وفيه أحد عشر حديثاً.
[۱۲] مناقب علی بن ابیطالب وما نزل من القرآن فی علی (ابن مردویه اصفهانی)، ص۶۵؛ تاریخ مدينۀ دمشق، ج۴۲، ص۴۲، ذخائر العقبی، ص۵۶، السيرة الحلبيه ( ج۲، ص۹۵، بنابيع المودة، ج۲، ص۱۴۴. (برای اطلاع از سایر منابع مخالفین مراجعه شود به غاية المرام و حجة الخصام، ج۵، ص۱۱ و ج۶، ص۱۷۱؛ احقاق الحق، ج۱۵، ص۲۸۳-۲۸۴ و ج۲۰، ص۳۷۹ و ج۲۲، ص۳۱۴-۳۱۵ و ج۳، ص۱۴۵، الغدير، ج٢، ص٣١٣، فضائل الخمسه عن من الضحاح السنه، ج۲، ص۸۸).
[۱۳] المناقب (خوارزمی)، ص۱۲۴، ط نجف، فرائد السمطين، ج۱، ص۱۷۸، ب۳۶، ح۱۴۱، غابة المرام و حجة الخصام، ج۲، ص۲۸۹ و ج۵، ص۲۸۵، شرح احقاق الحق، ج۵، ص۷۲ و ج۸، ص۴۷۰ و ج۲۱، ص۵۲۴ و ج۱۵، ص۶۷۶.
[۱۴] حديقة الشيعه، ج١، ص٣٢٧.
[۱۵] الاحتجاج، ج۱، ص۸۸؛ اثبات الهداة، ج۳، ص۱۲۱؛ حلية الابرار، ج٢، ص٣١۴/٣١۳، غاية المرام و حجة الخصام، ج۵ ص۳۰۹-۳۱۰.۶.




