حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) که برای دفاع از حق ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و اعتراض به غصب خلافت تلاش میکرد، با انواع فشارها و آسیبهای روحی و جسمی مواجه شد.
پس از غصب خلافت، اصحاب سقیفه به خانۀ صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) یورش برده و در خانه را شکستند. این واقعه منجر به سقط جنین ایشان گردید و موجب آزار جسمی و اندوه روحی شدید حضرت شد.
هنگامی که حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) در بستر بیماری بود، زنان مدینه به دیدار آن حضرت آمدند. خطبۀ عیادت، سخنان ایشان در اعتراض به غصب خلافت حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است.
این سخنان بهدلیل ترسیم وضعیت موجود پس از شهادت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، هشدار نسبت به آیندۀ جامعۀ اسلامی و فصاحت و بلاغت، دارای اهمیت ویژهای است.
این خطبه به طرق مختلف در کتابهای روایی شیعه و اهلسنت آمده است و توسط پژوهشگران دینی در کتابهای مرتبط با زندگی حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و شرح خطبههای آن حضرت، نوشته شده است.
اهمیت خطبۀ عیادت در یک نگاه
پژوهشگران اسلامی، سخنان حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در جمع زنان مدینه را دارای فصاحت و بلاغتی ستودنی و محتوایی شگفتانگیز میدانند. این خطبه که پس ازغصب خلافت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بیان شده است، حاوی مطالب مهم و ارزشمندی است.
ایشان یادآورمیشوند که با کنار گذاشتن امیرالمؤمنین على (علیه السلام) چه نعمت بزرگ و موهبت عظیمى را از دست دادند.
سپس فضايل، كرامات و ويژگیهاى منحصربهفرد امیرالمؤمنین على (علیه السلام) را برشمردند و اين فضايل وعظمت را عامل کنار گذاشتان ایشان از صحنۀ خلافت دانستند. ایشان زنان مدينه را به پيامدهاى ناگوار انحراف از مسير امامت هشدار دادند و غاصبين خلافت و شاهدان بىتفاوت را به عنوان قوم ظالم و ستمگر معرفى فرمودند كه عاقبت آنان دور شدن از رحمت خداوند است.
در ادامه روایت کاملی از این سخنرانی تاثیرگذار بیان شده است.
خطبۀ حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در بستر شهادت؛ نکوهش مردم
سُوید بن غفله گوید:
هنگامی که حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) بیمار شد، به همان بیماری که در اثر آن از دنیا رفت (به شهادت رسید) گروهی از زنان مهاجر و انصار به عیادت حضرت آمده و گفتند: «ای دختر پیامبر خدا! با این بیماری حالت چطور است؟»
آن حضرت بعد از حمد الهی و درود و صلوات بر پدر بزرگوارش فرمود: «صبح کردهام در حالی که به خدا سوگند از دنیای شما متنفرم و آن را رها کردهام، و نسبت به مردان شما غضبناکم، با امتحان اول آنان را به دور افکندم و با آزمایش عمق ایمانشان، آنان را مورد غضب و ملامت قرار دادم.
پس ننگ بر کُندی شمشیر و بازی گرفتن امور پس از جدی بودن آن، و آسیب پذیری مردم و شکاف برداشتن نیزه ها و فریب خوردن افکار و لغزش خواستهها! و چه بد است آنچه برای آیندۀ خود مهیا کردهاند که خداوند بر آنان غضب کرده و دائماً در عذاب خواهند بود.
از سر ناچاری ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته، سنگینی و مسئولیت کار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالتکشی را بر آنها بار کردم.
پس خیر از ظالمین دور باد و به بلا دچار شوند و از آثار نیک محروم باشند و از رحمت خدا دور گردند. وای بر آنان! خلافت را از کوه های بلند رسالت و پایه های نبوت و محل نزول روح الامین با وحی مبین و از عالمان آگاه و حاذق در امر دنیا و دین به کجا کشاندند. بدانید که این زیان آشکار است!»
تبیین علل کنار زدن امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از خلافت
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در دفاع از خلافت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند:
«از ابوالحسن، علی (علیهالسلام) چه چیزی را نمی پسندیدند؟ به خدا قسم، از صلابت شمشیرش و بیپروایی او از مرگ، از برخوردهای عبرتآموز او در جنگ، از تسلط او در کتاب خداوند و غضبش در امر الهی، ناراضی بودند!
به خدا سوگند، اگر از گرفتن مهار مرکبی که پیامبر آن را به او (علی) سپرده بود خودداری میکردند، با او انس میگرفت و آنان را چنان بهآرامی حرکت میداد که محل بستن مهار را زخمی نکند و حرکتدهندۀ آن خسته نشود و سوارۀ آن به اضطراب نیفتد و آنان را بر سر آبی فراوان و گوارا و زلال و وسیع میبُرد که آب آن از دو طرف نهر لبریز باشد و دو سوی آن گل آلود نشود و آنان را از آنجا سیراب بیرون میآورد، و درحالیکه برای آنان سیرابی را پسندیده است ولی خود از آن استفاده نمیکرد؛ مگر بقدر رفع عطش و دفع شدت گرسنگی و اگر خلافت را به او میسپردند برکات آسمان و زمین بر آنان گشوده میشد، ولی آنان از حق روی گردانیدند، پس به زودی خداوند آنان را به آنچه برای خود کسب کردهاند مؤاخذه مینماید و کسانی که ظلم نمودند بهزودی سزای آنچه کسب کردهاند به آنان میرسد و نمیتوانند مانع چنین عاقبتی شوند.
بیایید! و بشنوید! که تا زنده هستید، روزگار امر عجیبی را به شما نشان خواهد داد و اگر تعجب کنید بدان که همین حادثه شما را به تعجب وا میدارد. به کدام سو روی آوردهاند؟! و به کدام تکیهگاهی اتکا نمودهاند؟! و به کدام پایهای اعتماد نمودهاند؟! و به کدام دستاویزی چنگ زدهاند؟! و بر ضد کدامین ذریهای اقدام کردهاند و بر آنان چیره شدهاند؟! و برای چه کسی انتخاب کردهاند و برای چه کسی رها نمودهاند؟! چه بد سرپرستی و چه بد دوستانی و برای ظالمین چه بد جایگزینی است.
به خدا سوگند پسماندگان را بهجای پیشتازان و ترسوی نادان را بهجای دلیر آگاه، و فرومایگان را بهجای معتمدان خود قرار دادهاند. بینیشان بر خاک، مالیده باد و پشیمان شوند، قومی که گمان میکنند کار درستی انجام میدهند. بدانید که آنان مفسدند ولی خود نمیدانند. وای بر آنان! آیا کسی که به حق هدایت میکند سزاوارتر به پیروی است یا کسی که خود هدایت نیافته! مگرآنکه هدایت شود؟ شما را چه شده است! چگونه حکم میکنید؟»
هشدار و پیشبینی آیندهای ناآرام
بانوی دو عالم در انتهای سخنان خود فرمودند: «بدانید قسم به لایزالی خداوند، هماکنون فتنه باردار شده است! پس زمان کوتاهی منتظر بمانید تا ثمرهاش ظاهر گردد. آنگاه از آن کاسهای لبریز از خون تازه و سم تلخ کشنده بدوشید. درآن زمان است که اهل باطل زیان میکنند و آیندگان از نتیجۀ آنچه پیشینیان پایه گذاردهاند، آگاه میشوند.
سپس خیال خود را راحت کنید و قلب خود را برای نزول فتنه قوی کنید و بشارت باد شما را بر شمشیری برنده و قهر و غلبه متجاوز ظالم و هرجومرج دائمی و زورگویی ظالمین که اموال عمومی را غارت میکند و برای شما چیز کمی باقی میگذارد و جمع شما را درو کرده و نابود مینماید.
افسوس بر شما! چگونه خواهید بود هنگامی که دچار سردرگمی میشوید؟ آیا حق را به زور به شما بقبولانیم درحالیکه خودتان مایل نیستید؟!»
واکنش مردان مهاجر و انصار به سخنان حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)
سويد بن غفله میگوید: زنان عیادت کننده فرمایشات حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را برای مردان خود بازگو کردند. در پی آن، گروهی از بزرگان مهاجرین و انصار بهعنوان عذرخواهی نزد حضرت آمده و گفتند: «ای سيدة النسا، اگر ابوالحسن، علی (علیهالسلام) این مسئله را قبلاز آنکه پیمانی ببندیم و عقدی را محکم کنیم، به ما یادآور میشد، ما او را رها نکرده و سراغ دیگری نمیرفتیم.»
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) فرمود:
«از من دور شوید بس کنید که با بهانههای بیهودۀ خود، عذر شما پذیرفته نیست و با کوتاهیهای شما جای هیچ سخنی باقی نمانده است.»[۱]
نگرانی از عاقبت جامعۀ اسلامی
در زمانهای که حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) بسیار مورد ستم واقع شدند و بیمار بودند، میبینیم که هیچ شکایتی از کسالت خود نمیکنند و فقط نگران عاقبت جامعۀ اسلامی و مظلومیت حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هستند. ایشان با آگاهی از موضوعات روز جامعۀ نوپای اسلامی، مشکلات و خطرات انتخاب اشتباه مردم را گوشزد میکنند و هشدارهایی بابت فجایع آینده جامعه میدهند. دریغ که بداندیشان را گوش شنوایی نیست!
منابع
[۱] الاحتجاج، ج ۱ ص ۱۰۸ ف۱۰۹؛ بحار الأنوار، ج ۴۳ ص ۱۵۹؛ معاني الأخبار، باب معاني قول فاطمة النساء المهاجرين والأنصار في علتها، أمالی شیخ طوسی، ص ۳۷۴ ، ۳۷۶.




