دفاع شجاعانه

دفاع شجاعانۀ سلمان فارسی از امامت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مقابل غاصبین

سلمان پس از شهادت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به دامن امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) چنگ زده بود و در آن غوغای فتنۀ سقیفه تلاش می‌کرد حق امام خود را بگیرد، حقی که البته غصب شد.

سلمان فارسی یکی از صحابۀ بزرگ پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) محسوب می‌شود. او فردی از دیار اصفهان و یا شیراز بوده است اسم اصلی او روزبه بود، اما آنچه سبب شده است تا به دین اسلام گرایش پیدا کند و به‌عنوان صحابۀ خاص پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شناخته شود روحیۀ حق‌طلبی او در زمان حیاتش بوده است.

از امام صادق (علیه‌السلام) به واسطۀ پدران گرامش نقل شده که سلمان فارسی سه روز پس از دفن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خطبه‌ای بدین شرح ایراد نمود:

«آهای مردم! کلامی از من گوش کرده سپس در باره‌اش اندیشه کنید، بدانید که اطلاعات بسیاری در فضائل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دارم، که اگر قصد نقل تمام آن‌ها را داشته باشم گروهی از شما مرا دیوانه انگاشته و گروهی خونم را مباح سازید.

بدانید که شما را تقدیراتی است که پیشامدهای گوناگونی در پی آن می‌آید، و این را بدانید که نزد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است علم منایا (مقدّرات) و علم بلایا (گرفتاری‌هایی که متوجّه مردم می‌شود) و میراث وصایا (ثمرۀ سفارشات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)) و فصل خطاب و اصل و ریشۀ انساب (نسب‌های مردم)، همان‌گونه که هارون بن عمران از موسی شنید او نیز از پیامبر شنید که فرمود: «تو وصی من در خانواده، و جانشین و خلیفه در امّتم هستی، و نسبت تو به من همچون نسبت هارون است به موسی»، ولی افسوس که شما امّت شیوۀ قوم بنی‌اسرائیل را پیش گرفته و آگاهانه راه خطا را پیمودید.

به خدا سوگند که قدم‌به‌قدم مانند بنی‌اسرائیل همان خطاها را مرتکب خواهید شد!

به خدایی که جان سلمان در دست اوست سوگند اگر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را پیشوا و والی خود ساخته بودید، هرآینه برکت و نعمت از آسمان و زمین، اطراف شماها را فرا می‌گرفت، تا آنجا که پرندگان آسمان دعوت شما را اجابت می‌کردند و ماهی‌های دریا خواسته شما را می‌پذیرفتند و دیگر هیچ دوست و بندۀ خدایی فقیر نشده و هیچ سهم از فرائض الهی از بین نمی‌رفت، و هیچ دو نفری در حکم خدا اختلاف نمی‌کردند، ولی افسوس که شما مخالفت نموده و مسند خلافت را به فرد دیگری سپردید، پس در انتظار گرفتاری و بلا باشید، و دست از خوشبختی بشوئید، من حقیقت امر را برای تک‌تک شما روشن ساختم، پس بدانید از امروز به بعد رشتۀ محبّت و دوستی میان من و شما بریده شد.

دست از دامن آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر ندارید، زیرا تنها ایشان راهنمای به سوی بهشت، و در روز قیامت خوانندگان به آن خواهند بود.

بر شما باد به فرمانبری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، که به خدا سوگند که [در روز غدیر] ما به دفعات در حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تحت عنوان ولایت و امامت بر او سلام نمودیم و پیوسته رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با تأکید ما را بدان کار وامی‌داشت، حال مردم را چه شده با علم به فضائلش بر او حسد می‌برند؟!

عاقبت حسادت قابیل بر هابیل کشتن او بود، یا مانند قوم بنی‌اسرائیل کارشان به کفر و ارتداد کشیده، شما را چه شده؟! ای مردم، وای بر شما، ما را با أبوفلان و فلان چه کار؟! آیا به جهل افتاده یا خود را به نادانی می‌زنید؟ یا حسد ورزیده یا خود را به حسادت زده‌اید؟

به خدا سوگند که شما مرتد و کافر شده و با شمشیر به جان هم خواهید افتاد تا آنجا که با شهادت دروغ ناجی‌های خود را محکوم به مرگ نموده و کافران را تبرئه و آزاد کنید، بدانید که من حرف خود را زدم و تسلیم پیامبرم شدم، و از مولای خود و تمام امّت، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پیروی نمودم. همو که سید و سرور اوصیا، و پیشوای پیشانی سفیدان [از وضو]، و رهبر راستگویان و شهیدان و صالحان است.»

 

منبع : الإحتجاج ترجمۀ جعفری، ج ۱، ص: ۲۵۱

مطالب بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *