تهدید مرد همسر آزار توسط امیرالمومنین علی علیه السلام

امیرالمومنین علی علیه السلام در زمان خلافتش كار رسیدگی به شكایات را شخصا به عهده می گرفت و به كس دیگری واگذار نمی كرد.
او در بیرون دارالاماره در سایه ی دیوار می نشست كه اگر كسی شكایتی داشته باشد بدون مانع شكایت خود را تسلیم كند. گاهی در كوچه ها و خیابانها راه می افتاد، تجسس می كرد و اوضاع عمومی را از نزدیك تحت نظر می گرفت.

روزی، خسته و عرق كرده به مقر حكومت مراجعت كرد.

زنی را جلو در ایستاده دید. همینكه چشم زن به امیرالمومنین علی علیه السلام افتاد جلو آمد و گفت شكایتی دارم:

«شوهرم به من ظلم كرده، مرا از خانه بیرون نموده، به علاوه مرا تهدید به كتك كرده و اگر به خانه بروم مرا كتك خواهد زد. اكنون به دادخواهی نزد تو آمده ام».

اگر توقف من در بیرون خانه طول بكشد، بیم آن است كه خشم او افزون گردد و بیشتر مرا اذیت كند.

امیرالمومنین علی علیه السلام لحظه ای سر را پایین انداخت، سپس سر را بلند كرد در حالی كه با خود زمزمه می كرد و می گفت:

«نه، به خدا قسم نباید رسیدگی به دادخواهی مظلوم را تأخیر انداخت. حق مظلوم را حتما باید از ظالم گرفت و رعب ظالم را باید از دل مظلوم بیرون كرد تا با كمال شهامت و بدون ترس و بیم در مقابل ظالم بایستد و حق خود را مطالبه كند». [۱]
بگو ببینم خانه ی شما كجاست؟

– فلان جاست.
– برویم.

امیرالمومنین علی علیه السلام به اتفاق آن زن به در خانه شان رفت، پشت در ایستاد و به آواز بلند فریاد كرد:

«اهل خانه! سلام علیكم».

جوانی بیرون آمد، كه شوهر همین زن بود. جوان علی را نشناخت، دید پیرمردی كه در حدود شصت سال دارد به اتفاق زنش آمده است.
فهمید كه زنش این مرد را برای حمایت و شفاعت با خود آورده است، اما حرفی نزد. امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:

«این بانو كه زن تو است از تو شكایت دارد، می گوید: تو به او ظلم و او را از خانه بیرون كرده ای. بعلاوه تهدید به كتك نموده ای. من آمده ام به تو بگویم از خدا بترس و با زن خود نیكی و مهربانی كن».

– به تو چه مربوط كه من با زنم خوب رفتار كرده ام یا بد؟ ! بلی من او را تهدید به كتك كرده ام، اما حالا كه رفته تو را آورده و تو از جانب او حرف می زنی او را زنده زنده آتش خواهم زد.

امیرالمومنین علی علیه السلام از گستاخی جوان برآشفت، دست به قبضه ی شمشیر برد و از غلاف بیرون كشید. آنگاه گفت:

«من تو را اندرز می دهم و امر به معروف و نهی از منكر می كنم، تو این طور جوابمرا می دهی؟ ! صریحا می گویی من این زن را خواهم سوزاند؟ ! خیال كرده ای دنیا این قدر بی حساب است؟ ! »

فریاد امیرالمومنین علی علیه السلام كه بلند شد مردم عابر از گوشه و كنار جمع شدند. هركس كه می آمد، در مقابل امیرالمومنین علی علیه السلام تعظیمی می كرد و می گفت: «السلام علیك یا امیرالمؤمنین».

جوان مغرور تازه متوجه شد با چه كسی روبرو است، خود را باخت و به التماس افتاد: یا امیرالمؤمنین! مرا ببخش، به خطای خود اعتراف می كنم. از این ساعت قول می دهم مطیع و فرمانبردار زنم باشم، هرچه فرمان دهد اطاعت كنم.
امیرالمومنین علی علیه السلام رو كرد به آن زن و فرمود: «اكنون برو به خانه ی خود، اما تو هم مواظب باش كه طوری رفتار نكنی كه او را به اینچنین اعمالی وادار كنی». [۲]

 

 

منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد دوم.

[۱] . عبارت این است: «لا و اللّه، اویؤخذ للضعیف حقه من القوی غیر متعتع. » این جمله از كلام رسول اكرم صلی اللّه علیه و آله اقتباس شده است.
خود امیرالمؤمنین و صحابه ی دیگر از رسول خدا نقل كرده اند كه مكرر می فرمود: «لن تقدس امة حتی یؤخذ للضعیف حقه من القوی غیر متعتع» ( كافی ، باب امر به معروف و نهی از منكر؛ ایضا نهج البلاغه ، فرمان مالك اشتر) یعنی هرگز ملتی منزه و قابل احترام نخواهد شد مگر اینكه به پایه ای برسد كه حق ضعیف از قوی باز ستانده شود بدون آنكه زبان ضعیف در مقابل قوی به لكنت بیفتد.

[۲] . بحارالانوار ، جلد ۹، چاپ تبریز، صفحه ی ۵۹۸.

 

مطالب بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *