دو ماه حزن و اندوه محرم و صفر به پایان رسید و ما ماندیم و داغی بر دل. حال با چشم دل رهسپار سرزمین خورشید میشویم و رخت عزا را در محضر حضرت مادر گرو میگذاریم تا کرم نماید و به شفاعت مادرانهاش، سیاهی رویمان را به سپیدی نور وجودش بزداید.
ای فاطمه جان؛ با آغاز محرم، جامۀ سیاه را به امانت از شما تن کردیم و از هجوم داغی که در سینه داشتیم به خنکای اشک پناه بردیم. دل آرام نگرفت و بر سینه کوبیدیم و عزادار جگرگوشۀ شما به چله نشستیم. بیقراری دل را چاره نبود جز راهی شدن با پای پیاده در اربعین عاشقی. از نجف تا کربلا، از مرقد حضرت پدر تا کشتی نجات پسر، حسینگویان آمدیم تا بگوییم یا امابیها؛ کم ما و کرم شما.
در سوگِ خاتم مرسلین نشستیم و سوختیم و ناله سر دادیم با هرآنچه بر شما گذشت که تازه این آغاز دشمنی بود با علی و خاندان علی.
ای دختر پیامبر، فاطمه جان؛ به چشمبرهمزدنی این دو ماه هم رفت و ما ماندیم و روسیاهی. بیش از دو ماه عزادار عزیزانت بودیم و رخت عزا بر تن، سینهزن پسرت بودیم. حیراندل به راه زدیم و برای تنهایی دخترت در دل شبهای بیکسی گریستیم اما باز هم این دل آرام نشد.
گویی داغ این مصیبت فرونخواهدنشست تا روزی که وعدۀ خداوند با آمدن مهدی (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) به حقیقت بپیوندد.
حال با چشم دل، به نیت احسن الاحوال، به نام نامی فاطمه و اذن علی، پناه میبریم به خانۀ پدری.
فاطمه جان؛ یا حضرت مادر، نوکریمان را بپذیر.
به همت آستان مقدس علوی، شما مخاطبان و دلدادگان اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) دعوتید به تماشای جلوهای از حق بر زمین، بهشت امیرالمؤمنین، صحن و سرای حرم مطهر علی بن ابیطالب (علیهالسلام) در نجف اشرف. امید است ضمن قبولی عزاداریهای ما، توفیق زیارت و خدمتگزاری واقعی به آن حضرت نصیب ما گردد.



