مجموعاً ۱۱ جلد از الغدیر برای استفاده عموم مخاطبان به چاپ و نشر رسید و تعدادی دیگر از مجلدات این مجموعه، نزد خانواده امینی ماند و تا کنون به انتشار عمومی نرسیده است.
دلیل تاسیس کتابخانه
یکی دیگر از دستاوردهایی که تحقیقات علامه امینی در مسیر نگارش الغدیر برای جامعه پژوهشگران شیعه به ارمغان آورد، تعداد نسخه هایی است که علامه برای نگارش الغدیر از کتابخانه های مختلف دنیا، استنساخ کرده است.
به دلیل نبود امکان و فناوری کپی برداری، علامه امینی مجبور بود کتابهایی که در مسیر تحقیقاتش به آنها نیاز دارد را به طور کامل برای خودش دست نویس کند.
این دست نویسی از آثار و کتابهای مهم از کتابخانه های بزرگ کشورهای مختلف دنیا انجام شد و بعد از نگارش الغدیر به دست دیگر پژوهشگران شیعه رسید.
از طرف دیگر، علامه امینی که در مسیر نگارش این کتاب با مشقات زیادی در پیدا کردن منابع و کتابها رو به رو شده بود، تصمیم گرفت این مشکل را یک بار برای همیشه برای جامعه شیعه رفع کند و از همین رو در صدد ایجاد کتابخانه ای در نجف به نام «مکتبه امیرالمومنین علیهالسلام» برآمد.
او میرفت و کتابخانه های مجهز دنیا را میدید که بعضی از آنها تا میلیونها عدد کتاب داشت و از طرفی می دید که نجف اشرف، مهد شیعه و مرکز علم و دانش فاقد کتابخانه ای است که جوابگوی طالبين علم باشد که به فرمایش ایشان بزرگترین کتابخانه اش فقط ۴ هزار جلد کتاب داشت و این برای ایشان سوال بود که چرا دانشگاه هزار ساله نجف اشرف باید فاقد کتابخانه باشد و نتواند فرهنگ شیعه را به دنیا معرفی کند؟
زیرا او سختیها و دشواریها را متحمل شده بود و برایش سوال بزرگی مطرح بود که چرا دانشگاه هزار ساله نجف اشرف فاقد کتابخانه باشد و مولفان، محققان و پژوهشگران نتوانند فرهنگ بین المللی شیعه را به دنیا معرفی کنند؟
صحبت های فرزند علامه امینی
علامه امینی پس از انتشار جلد یازدهم الغدیر در سال ۱۳۷۲ هجری قمری قلم را کنار گذاشت و در صدد تاسیس کتابخانه عمومی بزرگی به نام «مکتبه الامام امیرالمومنین علیهالسلام العامه» برآمد.
دلیل تاخیر نگارش «الغدیر» چه بود؟
حدود سال ۱۳۵۲ هجری قمری، علامه بزرگوار به تالیف کتاب الغدیر اشتغال یافت اما از نخستین لحظه با دو عامل سخت و دشوار رو به رو گردید که این دو عامل موجب تاخیر در پیشرفت کار بود و هر مقدار که از عمر کتاب سپری میشد این دو عامل تاثیر خود را بیشتر نشان میداد.
عامل اول، نبودن کتابخانه های عمومی و تخصصی در نجف اشرف، و عامل دوم، فقدان متون، اسناد و ماخذ تاریخی و ادبی و علمی اسلامی بود که علامه در مسیر پژوهش به شدت به آن نیاز داشت.
اگر کتابخانه ای در خانواده یا قبیله ای وجود داشت، صرف نظر از کیفیت و کمیت آن، مطالعه و استفاده از آن کتابخانه برای دیگران مقدور و امکان پذیر نبود و صاحب آن ممانعت میکرد.
برای نمونه در همسایگی مرحوم علامه امینی شخصی از قضات روحانی کتابخانه ای فراهم کرده بود. این کتابخانه دارای صدها ماخذ و منبع چاپی و خطی بود. اما درهای آن به روی دیگران بسته بود.
روزی علامه امینی به کتابی احتیاج پیدا می کند و با خجلت و شرمندگی به خانه همسایه میرود و با ادب و احترام می گوید: «در کارم به فلان کتاب نیاز دارم.
همسایه میگوید: این کتاب را ندارم!
علامه می گوید: شما این کتاب را دارید و اکنون روی میز مطالعه قرار دارد.
صاحب کتابخانه می گوید: بلی کتاب را دارم، اما به شما نمی دهم.»
این گونه تنگناها در زندگی سراسر تحقیق و پژوهش محققی چون علامه امینی فراوان به چشم میخورد. به همین دلیل علامه امینی برای به دست آوردن کتابها و منابعی که به آن نیاز داشت به ناچار به شهرهای نجف، کربلا، کاظمین، بغداد، سامرا و… و کشورهایی چون هند،ایران، پاکستان و… در حال رفت و آمد بود و از رفقا و دوستان، نام و نشان صاحبان کتابخانه ها را جویا می شد و به سراغ آنها می شتافت و غالبا به نتیجه مطلوب دست مییافت و به ندرت ناکام بر میگشت و با وجود همه این سختی ها کار تحقیق و تالیف الغدیر پیش می رفت.
وضع مالی پدرم هم طوری بود که نمی توانست حتی مقداری از این مآخذ را بخرد و به آنها دست یابد و مناعت طبع، تقوا و فروتنی او را وادار می کرد که دست نیاز به سوی کسی دراز نکند و درخواست کمک ننماید و در این راه رنج می کشید و غصه می خورد.
اولین قدم؛ وقف کتابهایش به کتابخانه
علامه امینی پس از تصمیم به ایجاد کتابخانه در نجف، در چند اطلاعیه تصمیم و طرح خود را به اطلاع عموم رسانید که این طرح با استقبال جميع طبقات و اقشار مردم رو به رو شد و هر روز از شهرهای مختلف عراق کتابهایی که به کتابخانه هدیه شده بود از راه رسید.
اما نخستین کسی که کتابهایش را به کتابخانه امیرالمومنین علیهالسلام اهدا کرد، خود مرحوم علامه امینی بود که شمار این کتابها بیش از ۵ تا ۶ هزار جلد و شامل متون معتبر تاریخی و اسناد و مآخذ اهل تسنن و تشیع بود.
علامه امینی به من پیشنهاد کردند که ما که خودمان موسس کتابخانه هستیم، اگر کتابهای خود را به کتابخانه اهدا نکنیم، برای دیگران الگو نخواهد شد.
به پدرم گفتم: “هر چه شما بفرمایید آمادگی انجام آن را دارم.”
فرمود: “این کتابخانه مال شما و برای همه است و میتوانید استفاده کنید، کتابهای خودت را هم به کتابخانه امیرالمومنین علیهالسلام اهدا کن”.
روزی نبود که کاروان این هدایا به سمت نجف اشرف سرازیر نباشد.
مرحوم آقاشیخ جواد ،تهرانی از وعاظ تهران، کتابخانه شخصی اش را به کتابخانه امیرالمومنین علیهالسلام اهدا کرد. هم چنین سرلشکر ضرغامی که دارای مخطوطات نفیس و ارزشمندی بود و بعضا روی پوست آهو نوشته شده بود و مرحوم سید رضا خان سادات اخوی و مرحوم شیخ جواد عراقی و مرحوم ابوالقاسم تسوجی هندی، کتابخانه های ارزشمند شان را که دارای منابع و مآخذ چاپی و خطی کمیابی بود، به کتابخانه امیرالمومنین علیهالسلام اهدا کردند.
در مدت کوتاهی این کتابخانه رشد کرد و علاوه بر کتابهایی که از سوی عالمان و اندیشمندان و مردم اهدا می شد، برخی از خانواده های اصیل تهران اشیاء نفیس و تحفه های گرانبهای خود را به کتابخانه امیرالمومنین علیهالسلام اهدا میکردند و برای هر شخصی که کتابخانه اش را اهدا می کرد،یک قفسه اختصاص مییافت
و به نام خودش نام گذاری میشد تا هدیه کنندگان کتابها مشخص باشند.
این کتابخانه از تمام لحاظ در زمان خود از جامع ترین کتابخانه ها بود، هر چند که هم اکنون نیز این جامعیت خود را نباید از دست داده باشد، رفت و آمد طلاب، دانشجویان و دانش پژوهان به کتابخانه زیاد بود و مراجعان زیادی در اتاق فهرست به نوبت انتظار می نشستند.
کتابخانه در دو طبقه ساخته شده و هر طبقه ۵۰ صندلی دارد، این کتابخانه در سال ۵۰ حدود ۱۷۰ هزار جلد کتاب چاپی داشت و در حدود ۵ تا ۶ هزار نسخه خطی، بخش مخطوطات مهمتر از بخش کتاب چاپی است و اکثر رساله ها و کتابهای مرحوم علامه حلی به خط خودشان در کتابخانه یافت میشود. همچنین جزئی از تفسیر تبیان شیخ طوسی در کتابخانه به خط خودش موجود است.
عاقبت پس زحمات بسیار در روز عید غدیر خم سال ۱۳۷۹ هجری قمری این کتابخانه افتتاح شد. علما و دانشمندان بسیاری در مراسم افتتاحیه شرکت کردند.
شیخ آقا بزرگ طهرانی صاحب «الذریعه» نیز با آن کهولت سن حاضر بودند.
وقتی به کتابخانه وارد شدند، می گفتند: «اگر از مردم پروا نمی کردم بر درگاه این کتابخانه سجده می کردم، این کتابخانه دارای حدود ۵۰۰ هزار عنوان کتاب به لغات مختلف و حدود ۷۰ هزار عنوان کتاب خطی میباشد.»
اقدام عجیب رژیم بعث عراق علیه کتابخانهها
دولت عراق در اقدامی مذبوحانه کلیه کتابخانه های عراق را جمع آوری و به بغداد منتقل کرد، اما صلابت علامه امینی و عنایت صاحب اصلی کتابخانه ، یعنی امیرالمومنین علیهالسلام، این کتابخانه را از هرگونه تعرض محفوظ داشت.
دکتر محمدهادی امینی، فرزند علامه می فرمود: «زمانی که من در دانشگاه لبنان تدریس میکردم، چند تن از علمای عراق به دیدنم آمدند و گفتند: “رژیم بعثی تمام کتابخانه هایی را که در عراق بود را مصادره و در بغداد انبار کرد، جز کتابخانه امیرالمومنین علیهالسلام.”
رژیم گفته است: “ما با امینی نمی توانیم طرف بشویم!”»
این نکته قابل ذکر است که مرحوم علامه امینی بعضی از کتابهای خطی موجود در مکتبه را در سفرهای متعددی که برای تالیف الغدیر داشته اند، با دست خط خودشان استنساخ نموده و اصل نسخه را در مکتبه وقف کرده اند.
برگرفته از «خم خانه»؛ ویژهنامه آستان مقدس علوی