رد ادعای ساخت گنبد هارون الرشید

رد ادعای ساخت گنبد برای مرقد مطهر علوی توسط هارون الرشید

در برخی منابع قدیمی بیان شده «هارون الرشید عباسی» نخستین کسی است که برای مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، بنایی با گنبدی از گِل سرخ ساخته است. اما این موضوع تا چه حد صحت دارد؟

همچنین در پاره‌ای از منابع تاریخی، روایت زیارت قبر امیرالمؤمنین‌ (علیه‌السلام) توسط هارون‌الرشید آمده است؛ زیارتی که گفته می‌شود در زمانی انجام شد که محل قبر برای عموم پنهان و ناشناخته بوده است.

«سید عبدالکریم بن طاووس» در کتاب «فرحه الغری» نوشته است:

«ابن‌طُحال روایت کرده است: هارون بر روی قبر، بنایی با آجر سفید، کوچک‌تر از ضریح امروزی ساخت. هنگامی که ضریح شریف را باز کردیم، دیدیم روی آن از خاک و گچ ساخته شده بود. هارون دستور داد بر روی آن قبه‌ای بنا کنند، سپس گنبدی از گِل سرخ ساختند و گنبدی سبز بر بالای آن نهادند، که تا امروز در خزانه موجود است.»

برخی نویسندگان این گزارش را از «ابن‌طاووس» نقل کرده‌اند و بدون هیچ‌گونه بررسی یا تحلیلی، آن را به‌عنوان یک واقعیت مسلم پذیرفته‌اند.

ازجمله، «حسن دیلمی» از عالمان قرن نهم هجری نوشته است:

«هارون دستور داد گنبدی با چهار در، بر فراز آن ساخته شود. این بنا ساخته شد و تا دوران حکومت «عضدالدوله» باقی ماند.»

 

دلایل رد ادعای ساخت بنا توسط هارون الرشید

۱. نکته اول، این روایت هیچ سندی ندارد و به صورت مرسل نقل شده و سلسله راویان آن مشخص نیست. علاوه‌بر این، در طول بیش از پانصد سال، پس از ماجرای مشهور شکار در سال ۱۷۰یا ۱۷۵هجری، همان حادثه‌ای که گفته‌اند هارون مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را پیدا کرد. هیچ منبعی به چنین بنایی اشاره نکرده است، تا زمان سید ابن‌طاووس (درگذشت ۶۹۳هجری).
کافی است به تاریخ‌های مهمی مانند «تاریخ یعقوبی» (درگذشت ۲۹۲هجری)، «تاریخ طبری» (درگذشت ۳۱۰هجری)، «تاریخ مسعودی» (درگذشت ۳۴۶هجری) و تاریخ «ابن‌اثیر» (درگذشت ۶۳۹هجری) مراجعه کنیم.

اگر هارون واقعاً چنین کاری کرده بود، این مورخان بی‌تردید آن را ثبت می‌کردند. حتی اصل ماجرای شکار با جزئیاتی که نقل شده، در این منابع نیامده است. همین موضوع ضعف این روایت را نشان می‌دهد و بر نادرستی آن گواهی می‌دهد.

 

شرح ماجرای شکار هارون الرشید به روایت شیخ مفید

«شیخ مفید» (درگذشت ۴۱۳هجری) در کتاب «الارشاد»، ماجرای ورود هارون عباسی به سرزمین نجف اشرف و یافتن مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را بازگو کرده، اما هیچ اشاره‌ای به ساخت بنا، نکرده است.

«شیخ مفید» فقط داستان همان شکار معروف را، چنین نقل می‌کند:

محمد بن زکریا می‌گوید که از «عبیدالله بن محمد بن عائشه» شنیده است که گفت: عبدالله بن خازم این موضوع را برای من نقل کرد:
«روزی همراه هارون ‌الرشید از کوفه برای شکار بیرون رفتیم، به ناحیه «غَرَیین» و «ثویه» رسیدیم.
آهویی دیدیم، بازها و سگ‌های شکاری را به سویش رها کردیم. مدتی آن را دنبال کردند تا اینکه آهوها به‌سوی تپه‌ای رفتند و روی آن ایستادند. بازها و سگ‌ها نزدیک شدند ولی برگشتند. هارون از این صحنه شگفت‌زده شد.
دوباره آهوها از تپه پایین آمدند، بازها و سگ‌ها دوباره دنبالشان رفتند، اما آهوها به همان تپه پناه بردند، بازها و سگ‌ها بازگشتند. این ماجرا سه بار تکرار شد.
هارون گفت: بدوید و هرکه را یافتید نزد من بیاورید. پیرمردی از قبیله بنی‌اسد را نزد او آوردند. هارون از او پرسید: به من بگو این تپه چیست؟ پیرمرد گفت: اگر به من امان بدهی، حقیقت را می‌گویم.

هارون گفت: به خدا سوگند، به تو آسیبی نرسانم. پیرمرد گفت: پدرم از پدرانش برایم روایت کرده که اینجا قبر علی ‌بن ‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) است. خدا آن را حَرَمی قرار داده که هرچه به آن پناه ببرد، در امان می‌ماند.
هارون از اسب پیاده شد، آب خواست، وضو گرفت و در کنار آن تپه نماز خواند. سپس بر زمین افتاد و گریه کرد، پس از آن بازگشتیم.»

«کمال‌الدین محمد بن موسی دمیری»، یکی از دانشمندان برجسته مصر (درگذشت ۸۰۸هجری)، چنین بیان کرده است:

«ابن‌خلکان نیز نوشته است که رشید برای شکار رفت. او بازها و شکاری‌های خود را به دنبال شکار فرستاد، ولی شکار به‌سمت قبر رفت، و بازها در همان محل توقف کردند و جلوتر نرفتند، این موضوع باعث تعجب رشید شد.

سپس مردی نزد او آمد و گفت: اگر مکان قبر پسرعمویت، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) به تو نشان دهم، چه پاداشی به من می‌دهی؟
رشید پاسخ داد: همۀ احترام و پاداشی که شایستۀ تو باشد را تقدیم می‌کنم.
مرد گفت: این قبر اوست.
رشید پرسید: چطور از آن آگاه شدی؟
مرد پاسخ داد: من با پدرم همراه می‌شدم تا قبر او را زیارت کنم. پدرم به من گفت که امام جعفر صادق (علیه‌السلام) با او به زیارت می‌رفت، و امام جعفر صادق (علیه‌السلام) با پدرش، امام محمد باقر (علیه‌السلام) و امام محمد باقر (علیه‌السلام) با پدرش، امام زین العابدین (علیه‌السلام) و امام زین العابدین (علیه‌السلام) با پدرش، امام حسین (علیه‌السلام) به زیارت قبر می‌رفتند. امام حسین (علیه‌السلام) از همه بهتر مکان قبر را می‌دانست.

رشید دستور داد که آن مکان، حِجر (محصور) شود. این نخستین پایه و اساس قبر بود که در دوران بنی‌بویه گذاشته شد.»

 

رد ادعای «دمیری» توسط روایت «صفوان جمال»

تأکید می‌کنیم که، امام جعفر صادق (علیه‌السلام) نخستین کسی بود که اساس مرقد شریف حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را بنا گذاشت.

«صفوان جمال» می‌گوید:

«امام صادق (علیه‌السلام) ایستاد، سپس دست مبارک خود را بر زمین زد و مشتی خاک برداشت، آن را بو کرد و سپس به سمت محل قبر فعلی رفت.
سپس با دست مبارک خود خاک را جمع کرد، مشت گرفت، بو کرد و نفس عمیقی کشید؛ به‌طوری که گمان بردم از دنیا رفته است. وقتی به هوش آمد، گفت: اینجا مشهد (مزار) امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. سپس ترسیم کرد...»

نکته: عبارت «ثُمَّ خَط تخطیطاً» یعنی «ترسیم کرد» در روایت صفوان جمال، نظر «دمیری» را که مدعی شده بود هارون‌ الرشید نخستین کسی بود که بر قبر مطهر بنا گذاشت، رد می‌کند.
علاوه‌براین، در روایت «دمیری» هیچ اشاره‌ای به ساخت‌وساز هارون، با ذکر جزئیات «ابن‌طاووس» نشده است.

 

مرسوم ‌نبودن پدیده ساخت گنبد در زمان حیات «هارون ‌الرشید عباسی»

۲. نکته دوم، پدیدۀ ساخت گنبد بر روی قبور در دو قرن اول هجری، در جهان اسلام ناشناخته بود. نخستین گنبدی که بر روی یک ضریح ساخته شد، در عراق و در سال ۲۴۸هجری، بر روی قبر خلیفۀ عباسی «منتصر بن متوکل» بود و به نام «قبه صلیبیه» معروف شد و تا امروز در سامرا باقی است.

«خیرالدین زرگلی» در شرح‌حال «منتصر عباسی» می‌نویسد:

«او نخستین کسی از بنی‌عباس بود که بعد از پدرش خلافت یافت. مدت حکومتش کوتاه بود و گفته‌اند که مسموم شد و در سامرا فوت کرد. مدت خلافتش شش ماه و چند روز بود.
او نخستین خلیفه‌ای از بنی‌عباس بود که قبرش مشخص شد؛ زیرا پیش‌از آن، آنان به قبور مردگانشان اهمیت نمی‌دادند، اما مادرش قصد داشت قبرش را آشکار کند.»

دکتر «سعاد ماهر» نیز در این زمینه می‌گوید:

«مادر «منتصر» که یونانی‌ بود، تلاش کرد ضریح او را جدا از قصر محل سکونت بسازد و این ضریح به نام قبه صلیبیه مشهور شد.»

«عطا حدیثی» و «هناء عبد خالق» دراین‌باره گفته‌اند:
«قدیمی‌ترین گنبدی شناخته شده تاکنون برای یک آرامگاه، گنبد صلیبی در سامرا است، که اعتقاد بر این است که محل دفن خلیفه منتصر (۲۴۶هجری) و همچنین دو خلیفه دیگر، یعنی «معتز» و «مقتدر» می‌باشد.»

دکتر «عیسی سلمان» و دیگران دربارۀ گنبد صلیبی گفته‌اند:
«این محل، اهمیت ویژه‌ای دارد، نه تنها در میان اماکن مذهبی عراق، بلکه در میان اماکن اسلامی جهان. این اهمیت به این دلیل است که، گنبد صلیبی قدیمی‌ترین آرامگاهی است که تاکنون باقی مانده و قابل مشاهده است.»

«جعفر خیاط» نیز در این زمینه توضیح مفصل‌تری ارائه داده است:
«اگر اطلاعات موجود دربارۀ دفن خلفای سامرا را بررسی کنیم، می‌بینیم که اولین آن‌ها، یعنی معتصم، در «جوسق الخاقانی» دفن شده است، و «واثق» در هارونی، و مادر متوکل در مسجد جعفریه – یعنی در مسجد ابودلف– دفن شده است.
خود متوکل نیز در قصر جعفری به خاک سپرده شد. اما پسر خلیفه، منتصر، نخستین خلیفۀ عباسی بود که قبرش به‌طور عمومی مشخص شد؛ زیرا مادر یونانی او از مسئولان اجازه گرفت تا گنبدی ویژه بر روی قبر او بسازد و درخواست او پذیرفته شد.

این آرامگاه در مجاورت قعر صوامع قرار دارد. همچنین مشخص شده است که معتز و مهتدی نیز بعداً در همان گنبد دفن شدند.

«کریسول» می‌گوید که دانشمندی به نام «هیر تسفیلد» با توجه به شواهد معتبر، این نظریه را بیان می‌کند‌‌، که گنبد صلیبی، احتمالاً همان گنبدی است که این سه خلیفۀ عباسی در آن دفن شده‌اند.
در ذی‌الحجه ۱۳۲۹هجری قمری، حفاری زیر کف این گنبد، انجام شد و سه قبر اسلامی در آنجا کشف شد. پیدا شدن این سه قبر، تأییدی بر این است که، گنبد صلیبی همان گنبدی است که مادر منتصر، پس از کشته شدن پسرش در ربیع‌الاول سال ۲۴۸هجری قمری در قصر او ساخت. براین‌اساس، این گنبد نه تنها قدیمی‌ترین گنبد در اسلام به‌شمار می‌رود، بلکه اولین گنبد، از این نوع نیز محسوب می‌شود.»

دکتر «صلاح فرطوسی» گفته است:

«نباید انتظار داشته باشیم که در آن دوره از تاریخ اسلام، بنایی مانند اتاق یا گنبد بر بالای قبر مقدس وجود داشته باشد، و همچنین در دوره‌های بعد از آن؛ زیرا در آن زمان ساختن گنبدها یا دکه‌های بزرگ بر روی قبور مسلمانان مرسوم نبود.
اگر چنین چیزی رسم بود، امروزه می‌توانستیم گنبدها و دکه‌های زیادی بر روی قبور خلفای اموی و عباسی مشاهده کنیم.
همچنین ممکن بود بر روی قبر عبدالله بن عباس، که نماد عباسیان و مایه افتخار آنان است، گنبد بزرگی ساخته شود. در واقع، نخستین قبری که گنبدی بر روی آن ساخته شد  تاریخ آن به سال ۲۴۸هجری بازمی‌گردد، قبر «منتصر بالله بن متوکل» است.»

 

اتفاقات پس از واقعۀ تخریب قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)

۳. نکته سوم، پس از آنکه متوکل عباسی قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را تخریب کرد، سنگ‌هایی به شکل نمادین در اطراف محل قبر چیده شدند.
این محل که به‌گونه‌ای نقش جایگاهی که یادآور قبر را داشت، در میان زمینی صاف و بدون ساخت‌وساز قرار گرفته بود و هنوز ازسوی ساکنان اطراف به‌عنوان منطقۀ مسکونی مورد استفاده قرار نگرفته بود.

روایت زیارت برخی از شیعیان از قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در حدود سال ۲۶۳هجری، مهر تاییدی بر این موضوع است.

یعنی تقریباً بیست سال پیش از ساخت بنای «داعی حسنی»، که ابن‌طاووس آن را با سند خود از «محمد بن علی بن دحیم شیبانی» نقل کرده است:

« من به‌همراه پدرم، علی بن دحیم ملقب به رحیم، و عمویم، حسین بن دحیم، زمانی که کودکی خردسال بودم، همراه گروهی به‌طور پنهانی برای زیارت قبر امیرالمؤمنین علیه‌السلام راهی شدیم.
وقتی به قبر رسیدیم، در آن زمان فقط با چند سنگ ساده محصور شده بود و هیچ‌گونه بنا یا ساختمانی روی آن وجود نداشت. مسیر نیز چیزی جز زمینی هموار نبود.

درحالی‌که مشغول خواندن نماز و زیارت بودیم، ناگهان شیر بزرگی به سمت ما آمد. وقتی به فاصله یک نیزه از ما رسید، عده‌ای گفتند: از قبر دور شوید تا ببینیم چه می‌خواهد. ما دور شدیم و شیر به قبر نزدیک شد و دست خود را بر قبر مالید. یکی از ما که او را دید، بازگشت و ما را مطلع کرد تا ترس ما رفع شود.
همگی برای اطمینان نردیک قبر رفتیم و دیدیم که او دستش را روی قبر می‌کشد و جای زخم‌هایی روی دستش نمایان بود. مدتی این کار را ادامه داد و سپس از قبر دور شد و رفت. ما پس از خواندن، قرآن، نماز و زیارت، بازگشتیم.»

با دقت در این ماجرا مشخص می‌شود که در زمان روایت این داستان، هیچ بنایی در نجف وجود نداشته است.
این موضوع دلیل بسیار مهمی است که با آنچه پیش‌تر ذکر کردیم، همخوانی دارد؛ یعنی تاریخ شکل‌گیری شهر نجف اشرف، به سال ۲۸۳هجری، بازمی‌گردد و ساخت نخستین بنای مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) توسط «سید محمد بن زید داعی حسنی» انجام شد.

 

اسنادی معتبر از دشمنی هارون ‌الرشید با اهل‌بیت (علیهم‌السلام)

۴. نکته چهارم، اگر هارون عباسی بنایی بر روی قبر مطهر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌ساخت، خلاف منطق بود؛ چون با آنچه مورخان دربارۀ دشمنی او با اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و قتل و تعقیب علویان و شیعیان گزارش کرده‌اند، مغایرت دارد.
ازجمله اقدامات جنایتکارانه او، تخریب قبر امام حسین (علیه‌السلام) و جلوگیری از زیارت ایشان بوده است.

ماجرای قطع درخت سدرۀ حرم امام حسین (علیه‌السلام)

«سید کرکی» می‌گوید:
«کاری که بنی‌امیه می‌خواستند انجام دهند، نتوانستند، اگرچه مسجدی بر روی آن ساخته شده بود و پس از دوران بنی‌امیه نیز باقی ماند. در دوران بنی‌عباس نیز چنین بود، جز در زمان هارون ‌الرشید – لعنت خدا بر او باد – که قبر مطهر را ویران کرد و درخت سدره‌ای را که در آنجا بود قطع و محل قبر را خراب کرد.»

«شیخ طوسی» نیز به سند خود از «یحیی بن مغیره رازی» روایت کرده است:

«من در کنار جریر بن عبدالحمید بودم که مردی از عراق نزد او آمد. جریر از او دربارۀ اخبار پرسید. او گفت: «هارون‌ الرشید، قبر امام حسین (علیه‌السلام) را خراب کرد و دستور داد درخت سدره‌ای که در آنجا بود قطع شود.
جریر دست‌های خود را بلند کرد و گفت: الله اکبر! و افزود که از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روایت شده است که خدا لعنت کند کسی را که سدره را قطع کند (سه بار).
ما تاکنون معنای دقیق آن را نمی‌دانستیم؛ زیرا هدف از قطع درخت تغییر محل شهادت امام حسین (علیه‌السلام) بود تا مردم نتوانند به قبر مطهر ایشان مراجعه کنند.»

 

زندانی کردن و شهادت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) در بغداد

شیخ صدوق می‌گوید:
«سپس امام به «سندی بن شاهک» تحویل داده شد و او امام را زندانی و تحت فشار قرار داد. سپس هارون ‌الرشید سمی را در خرما فرستاد و دستور داد آن را به امام بدهند و او مجبور شد بخورد و بدین‌ترتیب امام به شهادت رسید – درود خدا بر او باد.»

روایت «شیخ طبرسی» نیز نحوه شهادت امام کاظم (علیه‌السلام):

«فضل بن یحیی، امام را گرامی داشت و او را مورد احترام قرارداد. وقتی این خبر به رشید رسید که در رقه بود، دستور قتل امام را صادر کرد. دستور اجرا نشد و رشید از این موضوع خشمگین شد، و دستور داد او را به عباس بن محمد تحویل دهند و صد ضربه شلاق به او زدند، و موسی بن جعفر (علیه‌السلام) به «سندی بن شاهک» تحویل داده شد.

یحیی بن خالد از این خبر مطلع شد، به نزد رشید رفت و گفت: من تضمین می‌کنم آنچه می‌خواهی انجام شود. سپس به بغداد رفت، سندی را احضار کرد و دستور را اجرا نمود. سم را در غذای امام ریختند و گفته می‌شود که در خرما ریخته شد، امام آن را خورد و سه روز بیمار بود و در روز سوم به شهادت رسید.»

 

با توجه به شواهد تاریخی و مطالعۀ متون قدیمی، روشن می‌شود که هارون عباسی هیچ نقشی در آشکار کردن قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یا ساخت بنایی بر روی آن نداشته است.
قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در زمان حکومت بنی‌امیه پنهان بود، کسی که قبر مطهر را برای عموم مردم آشکار ساخت، امام جعفر صادق (علیه‌السلام) بودند.

نخستین بنایی که بر روی قبر شریف ساخته شد، به دستور «سید محمد بن زید داعی حسنی» بوده است، و دراین‌باره روایت غیبی از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) نیز وجود دارد، که بر سایر شواهد برتری دارد و بدون تردید است.

 

منبع
برگرفته از کتاب «تاریخ المرقد العلوی المطهر»

مطالب بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *