ذکر شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در زیارتنامهها
در زیارات بانوی دو عالم حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) مسئلۀ به شهادت رسیدن آن حضرت به طور صریح و آشکار بیان شده است از جمله:
۱- شیخ مفید زیارتنامهای برای حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) ذکر کرده که میفرماید:
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللهِ، السَّلَامُ عَلَى ابْنَيْكَ الصِّدِّيقَةِ الظَّاهِرَةِ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ، أَيْتُهَا الْبَتولُ الشَّهِيدَة الظاهرة .....» [۱]
۲- در زیارت دیگری آمده است:
«السَّلَامُ عَلَى الْبَتولَةِ الشَّهِيدَةِ ابْنَةِ النَّبِيِّ الرَّحْمَةِ» [۲]
۳- در زیارتنامهای دیگر آمده:
«السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ... سلام بر تو ای معصومه که به شهادت رسیدی» [۳]
۴- در زیارت دیگری چنین میخوانیم:
«السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَة... المَمْنُوعَةِ إِرْثُهَا المَكْسُورَةِ ضِلْعُهَا، المظلوم بَعْلُهَا المَقْتُولِ وَلَدُهَا» [۴]
سلام بر تو ای صدیقه شهیده ..... بانویی که حقش به زور و ستم گرفته شد، و از میراثش منع شد و استخوان پهلویش شکسته شد، آنکه شوهرش مظلوم واقع شد و فرزند او کشته شد.
در عبارت دیگری آمده است:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى السَّيِّدَةِ الْمَفْقُودَةِ الْكَرِيمَةِ الْمَحْمُودَةِ الشَّهِيدَةِ الْعَالِيَة .... پروردگارا، صلوات و درود فرست بر بانوی ازدسترفته، گرامی و مورد احترام ستوده، شهیده عالیمقام ....» [۵]
نحوۀ شهادت حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) در آثار بزرگان شیعه
دانشمندان شیعه در طول تاریخ تشیع همواره میکوشیدند تا نگذارند جریان شهادت حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و طفل شش ماههاش حضرت محسن (عليهالسلام) به دست فراموشی سپرده شود، در اینجا به نقل آثار تعدادی از بزرگان شیعه اکتفا میشود.
روایات نقل شده دربارۀ جسارت عمر به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
۱- شیخ مفید روایت میکند که امام صادق (عليهالسلام) فرمودند:
«.... عمر گفت: نامۀ فدک را به من بده حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از دادن نامه به عمر امتناع کرد. عمر لگدی به فاطمه (سلاماللهعلیها) زد، در حالیکه او باردار بود به پسری که نامش محسن بود. در اثر این ضربه محسن (عليهالسلام) را سقط کرد. سپس عمر سیلی به روی آن مظلومه زد، گویی به گوشوارۀ او مینگرم که در گوشش شکست، سپس نامه را گرفت و پاره کرد.» [۶]
۲- شيخ طائفه ابوجعفر طوسی که میفرماید:
«روایت مشهوری که هیچ اختلافنظری در آن بین شیعیان نیست، این است که عمر بر شکم مبارک فاطمه (سلاماللهعلیها) زد بهطوری که فرزندش را سقط کرد و آن فرزند سقط شده، محسن نام داشت روایت این حادثه نزدشان مشهور است.» [۷]
۳- ابنشهرآشوب مازندرانی مینویسد:
«فرزندان حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)، حسن (عليهالسلام)، حسین (عليهالسلام) و محسن (عليهالسلام) که سقط شد، و در کتاب «معارف ابنقُتیبه آمده است: محسن در اثر ضربه قنفذ عَدَوی سقط شد.» [۸] [۹]
اما در اثر خیانت و تحریف، آنچه در چاپهای (المعارف) کنونی مشاهده میشود چنین است: «اما محسن بن علی، در کوچکی از دنیا رفت.»[۱۰]
شاهد بر این خیانت بزرگ، تصریح گنجی شافعی (م ۶۵۸هجری قمری) میباشد، او مینویسد:
«و او (ظاهراً شيخ مفید است) بر جمعی از علما (در میان فرزندان مولای متقیان) افزوده و گفته: فاطمه (سلاماللهعلیها) پسری را سقط کرد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) او را محسن (عليهالسلام) نامیده بود و این مطلب نزد هیچیک از ناقلان آثار یافت نشد جز ابنقتیبه.» [۱۱]
البته ما به گنجی شافعی میگوییم تعصب باطل و بیجای خودت را کنار بگذار چراکه با یک مراجعه ساده به متون اهل نقل آشکار میشود که غیر از ابنقتیبه دهها منبع و مرجع معتبر مظلومیت حضرت محسن (عليهالسلام) را نقل کردهاند.
۴- علامه حلی میفرماید:
«.... و فاطمه کتک خورد و فرزندش محسن (عليهالسلام) را سقط کرد.» [۱۲]
نقش خالد بن ولید در ماجرای کودتای سقیفه
۵- احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی مینگارد:
«در بعضی روایات هست که دَر نیم سوخته شده بود که عمر لگدی بر آن در زده بشکست و آن در بر شکم حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) خورد و آن حضرت افتاد و غش کرد و جنین سقط شد.
زمانی که عمر وارد خانه شد، دشمنی او با اهلبیت چنان در وجودش شدت گرفته بود که مرتکب عملی شد که به نظرش ساده میآمد.
به دستور او، قنفذ ملعون که فرمانهایش را اجرا میکرد، با تازیانه بر دوش بانوی گرانقدر عالم ضربه زد، بهگونهای که کتف مبارکش برای مدتی متورم شد و تا زمان وفات همچنان مجروح باقی ماند.
هنگامی که خالد بن ولید بیحرمتی و جسارت نسبت به پیشوا و بزرگان خود را نشان داد، برای خوشنودی بزرگ خود که راه گمراهی را پیموده بود، شمشیری را که در دست داشت با غلاف بهسوی آن نور پاکیزه و پردهنشین عصمت و طهارت روانه کرد.
بر اساس روایت برخی از افراد موثق، این اقدام خالد باعث سقط جنین شد. بههرحال، ظلم و رفتار ستمگرانه خالد و قنفذ نتیجه بیعدالتی عمر است.» [۱۳] [۱۴]
ذکر نام همۀ فرزندان حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
۶- شیخ حر عاملی در اشعاری که در تاریخ اهلبیت سروده است میگوید:
«حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) پنج فرزند دارد: حسن و حسین (علیهاالسلام) و زینب (سلاماللهعلیها) که از امکلثوم (سلاماللهعلیها) بزرگتر است و محسن که همانگونه که مشهور است در روز حملۀ عمر به خانۀ حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در اثر باز کردن در توسط عمر، سقط شد.» [۱۵]
تهدید به آتش زدن خانۀ وحی
۷- فقیه محدث، شیخ یوسف بحرانی (م ۱۱۸۶ هجری قمری) میفرماید:
«عمر به امیرمؤمنان (علیهالسلام) دشنام داده و با زور و ستم او را از خانه بیرون آورده و در مقابل همه مردم حضرتش را میکشید، و دور خانهاش هیزم جمع نمود تا خانه را بر سر آن حضرت و هرکه در آن است به آتش بکشد و طوری فاطمه (سلاماللهعلیها) را کتک زد که طفلی که در شکم مبارکش بود سقط شد و آنچنان به آن مظلومه سیلی زد که با صورت نقشبرزمین شد و سوز و گداز و نالهاش به هوا برخاست.» [۱۶]
۸- علامه سید مهدی بحرالعلوم در اشعاری که در مظلومیت اهلبیت سروده میگوید:
«آن دو نفر، ستم بر هدایتگران را بنا گذاشتند و تبهکارانشان برهمین اساس پیش رفتند... اگر آنان نبودند (شورای شش نفره) و عثمان و نبرد جمل و ظالمین فریبکار صفین نبودند، نه به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) ستمی میرسید و نه حقش ربوده میشد و نه مخفیانه به همراه طفل تباه شدهاش دفن میشد.»[۱۷]
۹- علامه محقق سید محمد موسوی هندی مینویسد:
«یکی از کارهای ناپسند و کفر گوییهای آشکارعمر بن خطاب، که پنهان و پوشیده نیست این است که او حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) را به آتش زدن خانه تهدید کرده و حتی برای انجام این کار هیزم و آتش فراهم آورده است. گزارشِ این رفتار عمر، یعنی آزار رساندن به اهلبیت (علیهمالسلام) با تهدید به سوزاندن خانه، در روایتهای معتبر برخی از عالمان بزرگ و راویان مورد اعتماد اهلسنت نیز نقل شده است.» [۱۸]
در ادامه، اسامی و گفتههای تعدادی از بزرگان اهلسنت را ذکر میکند که در کتابهایشان هجوم به خانۀ وحی و بیادبی به بیتالحرام عزت و جلالت را اعتراف نمودهاند. [۱۹]
شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در منابع غیرشیعه
۱۱- علامه سید ناصر حسین هندی متوفی (۱۳۶۱هـ . ق) (ملقب به شمس العلما فرزند علامه سید حامد حسین) مینویسد:
«حادثۀ غمانگیز و جانسوز سقط
حضرت محسن (علیهالسلام) در شکم حضرت
زهرا (سلاماللهعلیها) نزد اهل حقیقت
بهعنوان یک امر مسلم شناخته شده است.
از شگفتیها
و دلایل روشنی حقانیت و برتری
کلمه حق و جایگاه والای
راستی،
این است که ابراهیم بن ستار معتزلی،
مشهور به نظام (درگذشته
۲۳۱ هجری
قمری)، که از اندیشمندان برجسته
معتزله و از
چهرههای
شاخص
مخالفان
اهلبیت
در میان عامه محسوب میشود، آشکارا
و بدون هیچگونه ابهامی به
وقوع
این حادثه دردناک اعتراف
کرده و نتوانسته
آن را پنهان
سازد.»
اعتراف یکی از علمای بزرگ معتزله
۱۲- ابوالفتح محمد بن عبدالكريم شهرستانی (م ۵۴۸.هـ ق) در کتاب (الملل والنحل)، از قول نظام نقل میکند:
«عمر در روز بیعت چنان ضربهای به شکم فاطمه کوبید که جنینش را فروانداخت و عمر فریاد زد: خانه را با اهلش به آتش بکشید، درحالیکه در آن خانه غیر از فاطمه (سلاماللهعلیها)، علی، حسن و حسین (علیهمالسلام) کس دیگری نبود.» [۲۰]
۱۳- صلاح الدین صَفَدی (م ۷۶۴ هـ. ق) نیز در (الوافي بالوفيات)، از قول نظام نقل میکند:
«عمر در روز بیعت چنان ضربهای به شکم فاطمه (سلاماللهعلیها) کوبید که فرزندش محسن (علیهالسلام) را سقط نمود.»
سپس سید رحمةالله در ادامه میفرماید: «ای شیعی! بر تو باد که اعتراف این مرد یعنی نظام بر وقوع این واقعه بزرگ (یورش به خانۀ وحی و سقط شدن حضرت محسن(علیهالسلام)) را غنیمت بشماری که نظام از بزرگان مخالفین بهشمار می رود.» [۲۱]
نگاه اهلبیت (علیهمالسلام) به عاملان این حوادث
۱۴- امام محمد باقر (علیهالسلام) فرمودند:
«بهاندازۀ شاخ حجامتی خون ریخته نشود جز اینکه بار گناهش به گردن آن دو نفر است تا روز قیامت بدون اینکه از گناه مرتکبین آن گناه، چیزی کم شود.»
۱۵- و از زید شهید فرزند امام زین العابدین (علیهالسلام) – درحالیکه تیر به پیشانیاش اصابت کرده بود پرسیدند:
«چه کسی به شما تیر زده است؟ فرمود: آن دو نفر به من تیر زدند، آن دو نفر مرا کشتند.» [۲۲]
ولایتمداری تا پای جان
در این روایتها، نشان دادهشد که حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) چگونه در مقابل اذیت و ظلمها مقاومت کردند و تا آخر عمر مبارکشان از حقوق و جایگاه ولایت و خلافت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پس از رسول خدا دفاع کردند. شواهدی از جمله ضربات کوبنده به ایشان، سقط جنین و شهادت آن حضرت گواه این مدعاست.
منابع:
[۱] كتاب المزار، ص۱۷۹، المقنعة، ص۴۵۹.
[۲] المزار الكبير (ابنمشهدی) ، ص۸۲، بحار الانوار، ج۹۷ ص۱۹۸.
[۳] مصباح المتهجد ج۲ ص۱۷۱۱، المزار (شهید اول) (ص۲۲ ، اقبال الاعمال، ج۳ ص۱۶۴؛ من لا يحضره الفقيه، ج۲ ص۵۷۳؛ تهذيب الاحكام، ج۶ ص۱۰.
[۴] اقبال الاعمال، ج۲ ص۶۲۵؛ بحار الانوار، ج۹۷ ص۱۹۹ - ۲۰۰.
[۵] بحار الانوار، ج٩٩ ص ،۲۲۰؛ ماساة الزهرا، ج۲ ص ۱۵۲.
[۶] اختصاص۱۸۵، بحار الانوار، ج۲۹ ص۱۹۲.
[۷] تلخيص الشافی، ج۳ ص۱۵۶.
[۸] متولد ۲۷۶ هجری قمری از مخالفین سرسخت شیعه و از مورخین عامه است.
[۹] مناقب آل ابیطالب، ج۳ ص۳۵۸، مطالب النواصب ص۴۱۹.
[۱۰] المعارف، ص۹۲ (چاپ دار احياء التراث العربی).
[۱۱] كفاية طالب، ص۴۱۳.
[۱۲] كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد (تحقیق زنجانی)، ص۴۰۳.
[۱۳] مراجعه شود بهعنوان مصحف.
[۱۴] حديقة الشيعة (انتشارات معارف اسلامی) ص۳۱.
[۱۵] روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقية، ج ۸ ص ۵۸۵.
[۱۶] فرازی از زیارتنامه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها).
[۱۷] مستدركات اعيان الشيعة، ج٢ ص ٣٣٢ - ٣٣٣.
[۱۸] تشييد المطاعن، ج۴ ص ۲۶۷.
[۱۹] تشييد المطاعن ج۴ ص ۲۷۲ - ۲۹۶.
[۲۰] الملل والنحل، ج۱ ص۵۷، دار المعرفة - بيروت.
[۲۱] افحام الاعداء والخصوم، ص۹۴.
[۲۲] بحار الانوار، ج۸۲ ص۲۶۴.




