تجسم غضب الهی

بانویی که مایۀ آرامش امیرمؤمنان و تجسم غضب الهی بود!

«غضب» و خشم، نیرویی است که برای دفاع از خود و پاسداری از حق در نهاد انسان گذاشته شده است. پس از شهادت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برخی از صحابه، منافع شخصی خود را بر جایگاه اهل‌بیت مقدم دانستند، و به یادگار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، بی‌احترامی کردند و به همین دلیل خشم و غضب آن حضرت را برانگیختند.

سرور بانوان عالم، در نگاه امیرالمؤمنین علی (عليه‌السلام)، سرچشمهٔ آرامش بود و هرگز خشم در میانشان راه نیافت. بااین‌حال، به استناد روایاتی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که در منابع اهل‌سنت نیز آمده است، ملاک غضب خداوند، خشم و غضب حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است.

راز این خشم مقدس چیست و چرا تاریخ آن را گواه حق می‌خواند؟

 

غضب الهی

عمرو بن عبید خدمت امام محمد باقر (علیه‌السلام) عرض کرد:

«فدایت گردم خدا می‌فرماید: هرکه بر او، غضب من فرود آمد پس به تحقیق در هلاکت افتاد.
آن غضب چیست؟ امام فرمود: غضب خدا عذاب اوست.

ای عمرو، هرکه گمان کند خدا، از حالی به حالی دیگر تغییر می‌کند، در حقیقت او را به صفات مخلوقات توصیف کرده است.»(۱)

 

محور خشم و خشنودی خداوند

علامه سید محمد موسوی هندی بعد از نقل روايت (إن الله يغضب بغضب فاطمه ويرضى برضاها) از عامه، میفرماید:

« پس هرگاه که خداوند به‌سبب خشم حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) غضب کند.
خشمگین شدن حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) براساس حکم بشریت غیرممکن است؛ زیرا اگر چنین امکانی وجود داشت که حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بر اساس طبیعت انسانی خود به خشم آید، پیامبر خدا به‌طور مطلق چنین نمی‌فرمود: ان الله يغضب لغضبك؛ خداوند از خشم تو خشمگین می‌شود.

هرگاه حدیث مورد بحث به‌صورت مطلق بیان شده و محدود به زمان یا شرایط خاصی نیست، مشخص می‌شود که خشم حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، در هر زمان و هر وضعیتی که رخ دهد، مستلزم خشم خداوند متعال است.

و چون خشم خداوند با عدالت الهی در تعارض است و در چهارچوب قوانین بشری محال به نظر می‌رسد، بنابراین خشم حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) نیز براساس این اصول، امری محال محسوب می‌شود.»(۲)(۳)

 

امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) فرمودند:

«به خدا سوگند! هرگز فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را غضبناک نکردم و او را بر امری مجبور نکردم تا به جوار رحمت حق پیوست. او نیز هرگز مرا به خشم نیاورد و از حرف من سرپیچی نکرد و هرگاه که به او نگاه میکردم حزن و اندوه و غم‌هایم از بین میرفت.»(۷)

 

خشم و مهر فاطمی

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بارها میفرمودند:

«فاطمه پاره تن من است، هرکس او را ناراحت و غضبناک کند، مرا ناراحت و غضبناک کرده و هرکس او را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده است به‌درستی که خداوند به‌خاطر ناراحتی و غضب او، غضبناک می‌شود و به‌خاطر خوشحالی او خوشحال می‌گردد.»(۴)

سلمان از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل میکند:

«کسی که دخترم فاطمه بر او غضب کند من بر او غضب می‌کنم و کسی که من بر او غضب کنم خدا بر او غضب می‌کند.»(۵)

 

خشم بر اصحاب سقیفه

داوود بن مبارک روایت میکند:

«وقتی که از حج برگشته بودیم با عده‌ای نزد عبدالله بن موسی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن على بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) رفتیم و از او چند مسأله پرسیدیم، یکی از سؤال‌ها این بود که از او دربارۀ ابوبکر و عمر پرسیدم.

عبدالله گفت: به تو همان جواب را می‌گویم که جدم عبد الله بن حسن (علیه‌السلام) در جواب همین سؤال فرموده بود. پس همانا از جدم عبدالله از حال ابو‌بکر و عمر پرسیدند، ایشان فرمودند:

مادر ما صديقه طاهره دختر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود که با نارضایتی و خشم نسبت به قومی از دنیا رفت و ما نیز به‌سبب غضب او خشمگین و غضبناکیم.»

این مضمون را یکی از شعرای حجاز به نام (نقیب جلال الدین عبدالحمید علوی) در شعر خود

آورده است:

«آیا سزاوار است که مادر ما فاطمه با خشم و غضب از دنیا برود و ما خشنود باشیم، هرگز فرزندان با کرامت چنین نمی‌باشند.»(۶)

بخاری از ابوالولید، از ابن‌عیینه، از عمرو بن دینار، از ابن ابی‌ملیکه، از مسور بن مخرمه، نقل می‌کند:

«أَنَّ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ : فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است: فاطمه پارۀ تن من است هرکس او را بیازارد مرا آزرده است.»(۸)

 

منابع:

۱.مجمع‌ البحرین: ج۲ ص۱۳۳.

۲. مدارج النبوه: ج ۲ ص ۵۸۹.

۳. تشييد المطاعن: ج۳ ص ۱۷۳.

۴.در کتاب فاطمه الزهرا (علامه امینی) از ص ۲۸۶ تا ۲۹۴ نام پنجاه تن از علمای مخالفین ذکر شده است که این حدیث را با اختلاف الفاظ در کتاب‌هایشان آورده‌اند که ازآن‌جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد: مسند احمد: ج ۴ ص ۲۲۳، صحیح بخاری ج ۵ ص ۹۲، صحیح مسلم: ج ۴ ص ۱۹۰۲، سنن ابی‌داود: ج ۲ ص ۲۲۶، سنن ترمذی، ج ۵ ص ۱۵۴ ، السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۰۷، شرح السنه: ج ۷ ص ۲۳۲، مقتل خوارزمی ج۱ص ۵۳، فرائد السِمطین، ج ۲ ص۴۵ و...

۵. احقاق الحق: ج ۱۰ ص ۱۶۶ به نقل از مقتل الحسین (خطیب خوارزمی) ص ۵۹ ط الغرى، ينابيع الموده: ج ۲ ص ٣٣٢ - ٩٧٠، مائة منتقبه، ص ۱۲۷، ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۲۹۴، بحار الانوار، ج ۲۷ ص ۱۱۶، غايه المرام: ج ۱ ص ۷۱، تشييد المطاعن ج ۳ ص ۱۷۴.

۶.شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحديد: ج ۶ ص ۴۹ - ۵۰، بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۳۱۶، عوالم العلوم: ج ۱۱ ص ۱۵۷.

۷. كشف الغمه فی معرفه الائمه: ج ۱ ص ۳۶۳، بحار الانوار: ج۴۳ ص ۱۳۴.

۸. صحیح بخاری ج ۴ ص ۲۱۰ و ۲۱۹، عمدة القاری: ج ۱۶ ص ۲۲۳، المصنف: ج ۷ ص ۵۲۶، الاحاد والمثانی: ج ۵ ص ۳۶۱، سنن الکبری، ج ۵ ص ۹۷، خصائص اميرالمؤمنين: ص ۱۲۱، فضائل الصحابه: ص ۷۸، المعجم الكبير، ج ۲۲ ص۴۰۴، الجامع الصغير: ج ۲ ص ۲۰۸ ، کنز العمال: ج ۱۲ ص ۱۰۸ و همچنین به این مضمون ج ۱۲ ص ۱۱۲.
و در منابع شیعه: مناقب آل ابی‌طالب: ج ۳ ص ۱۱۲، الطرائف: ص ۲۶۲، مختلف الشيعه: ج ۱ ص ۱۲۱، ارشاد الاذهان: ج ۱ ص۱۴۳ ، قواعد الاحكام: ج ۱ ص ۱۲۲، بحار الانوار، ج ۲۹ ص ۲۳۶.

 

مطالب بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *