این شهر تاریخی، قداست و جایگاه دینی خود را از وجود مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) گرفته است؛ مهمترین نماد این شهر، قلب تپنده نجف و پناهگاه دلهای شیفتهای است که سالانه میلیونها زائر را از سراسر جهان به سمت خود فرا میخواند.
اما حرکت علمی در نجف را میتوان ادامه راه مدرسه کوفه دانست؛ چراکه گروهی از علمای شیعه و طلبههای اهل دانش، در آغاز قرن چهارم هجری قمری به این شهر مهاجرت کرده و آن را مرکز مرجعیت دینی قرار دادند. پس از آن، بهویژه در دوره آلبویه، بسیاری از خاندانهای علمی راهی نجف شدند و با حمایت آن حکومت، این شهر هم از نظر عمران و آبادانی و هم در عرصۀ علمی و فرهنگی، رشد چشمگیری پیدا کرد.
نخستین بزرگان علمی مقیم نجف
در سال ۲۹۶ هجری قمری «حسین بن احمد»، معروف به «المستور» یا «المکتوم» به زیارت مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) راهی نجف اشرف شد و در این سفر با شماری از عالمان و شخصیتهای برجسته علمی، از جمله «ابوالقاسم حسین بن روح» و «علی بن فضل» ارتباط برقرار کرد.
اندکی بعد، در سال ۳۰۸ هجری قمری، «سید شریفالدین محمد» مشهور به «ابن السدره» در نجف ساکن شد. او به منصب نقیب علما رسید و تا پایان عمر در این شهر ماندگار گردید و خاندانش به نام «بنی السدره» شناخته شدند.
«شیخ احمد بن علی نجاشی» در کتاب رجال خود مینویسد که «اسحاق بن حسن بن بکران عُقرائی تمّار» را در کوفه دیده و از او کتاب کلینی را نقل کرده است. شیخ آقا بزرگ تهرانی در توضیحی میافزاید که واژه «مجاور» به معنای اقامت دائمی در اماکن مقدس است و نشان میدهد که او در نجف مقیم بوده و نه صرفاً زائر.
همچنین، شیخ نجاشی در سال ۴۰۰ هجری به نجف سفر کرد و در آنجا با گروهی از علما، از جمله «شیخ ابونصر هبة الله بن احمد بن محمد(ابن برینه)» و استادش «ابوعبدالله بن خمری»، دیدار و گفتگو داشت.
شکوفایی و رشد علمی شهر نجف
پس از شکوفایی علمی نجف در اواخر قرن چهارم هجری، کانون اصلی تعلیم و تربیت در این شهر، صحن مطهر علوی بود؛ جایی که طالبان علم و فضیلت را در خود جای میداد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در رابطه با خورشید تابنده شهر نجف، حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: «من شهر علم هستم و على دروازه آن است. پس، هر كه علم مىخواهد، بايد از دروازه درآيد.»
حرکت علمی در نجف اشرف با مهاجرت «شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسی» از بغداد در سال ۴۴۸ هجری، شتابی چشمگیر یافت. او با ساماندهی نظام آموزشی حوزه نجف و نگارش آثار متعدد در فقه، تفسیر، حدیث، کلام و رجال، جایگاه مرجعیت شیعه را به دست آورد. پس از درگذشت وی در سال ۴۶۰ هجری، نجف به یکی از بزرگترین مراکز علمی و دانشگاهی شیعۀ امامیه بدل شد و دانشپژوهان از سراسر سرزمینهای اسلامی برای تحصیل رهسپار این شهر میشدند.
مراجع دینی و عالمان بزرگ، مدارس متعددی را در محلات قدیمی نجف، بهویژه در صحن مطهر علوی و مدرسه غروی، بنیان نهادند. از دل این مدارس هزاران دانشمند، مجتهد و اندیشمند برجسته برخاستند که نقشی تعیینکننده در شکوفایی علمی و فرهنگی شهر ایفا کردند. افزون بر فعالیتهای دینی، نجف عرصه حضور کتابداران، شاعران، نویسندگان و خطیبان نیز بود؛ حضوری که بر غنای علمی و فرهنگی آن شهر افزود.
کتابخانهها؛ خزائن غنی و ارزشمند نجف
نجف، بهویژه به سبب فضای علمی غنی خود و وجود خزائن و کتابخانههای متعدد که مملو از نسخههای خطی نفیس و آثار ارزشمند بود، شهرتی فراگیر یافت. این کتابخانهها و کتب خطی در دسترس عالمان، ادیبان و اهل فرهنگ قرار داشت و در میان آنها، کتابخانۀ «روضۀ حیدریه» جایگاهی ویژه داشت. چنین مجموعههایی جلوهای روشن از اهمیت علمی و تمدنی نجف در میان مراکز اسلامی به شمار میرفت.
علاوه بر این، رونق بازار کتاب و شکوفایی فعالیتهای فکری در نجف اشرف، زمینهساز تأسیس چاپخانهها و نشریات متعددی در اوایل قرن چهاردهم هجری شد. نخستین مجله عربی عراق با نام «العلم» به سردبیری «علامه محمدعلی هبة الدین شهرستانی» در سال ۱۳۲۸ هجری منتشر گردید.
نجف، همواره در طول تاریخ مرکز نشر علم و اندیشه اسلامی و خاستگاه مرجعیت شیعه بوده است؛ شهری که نزدیک به یک هزاره، مسئولیت هدایت دینی و علمی را بر دوش داشته است. این شهر همچنان مقصد دانشجویان و پژوهشگران از سراسر جهان است و هر ساله دهها عالم و مجتهد از آن فارغالتحصیل میشوند و فرهنگ و معارف اهلبیت (علیهمالسلام) را به اقصی نقاط عالم گسترش میدهند.
نجف در عصر ظهور
بر کسی پوشیده نیست که امامان معصوم (علیهمالسلام) توجهی ویژه به سرزمین عراق داشتهاند. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) از جایگاه والا و اهمیت شهر نجف آگاه بود؛ ازاینرو، در سال ۳۶ هجری قمری پایتخت خلافت اسلامی را از مدینه منوره به کوفه منتقل کرد. این اهتمام در دوران دیگر امامان (علیهمالسلام) نیز ادامه یافت تا نشان دهد که عراق، چه از نظر جغرافیایی و چه از منظر اجتماعی و فرهنگی، جایگاه ویژه و ممتازی در طرح الهی دارد؛ طرحی که بر اساس آن این سرزمین مبارک، نقطۀ آغاز حرکت حضرت مهدی موعود (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) برای رهایی بشریت از ظلم و ستم و برپایی دولت حق و عدالت الهی خواهد بود.
روایات غیبی اهلبیت (علیهمالسلام) همراه با شواهد گوناگون تاریخی و معنوی، به روشنی بیان میکنند که عراق در عصر ظهور، خاستگاه و پایگاه اصلی برنامۀ اهلبیت (علیهمالسلام) خواهد بود، نه هیچ سرزمین دیگری. در آن دوران، حضرت مهدی صاحب زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)، کوفۀ علوی را پایتخت حکومت موعود خویش قرار خواهد داد. و بدین ترتیب، از نجف اشرف با همراهی مردمی شایسته و پیروانی وفادار، پرچم اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآله) برافراشته شده و در سراسر جهان گسترده خواهد شد.
«شیخ محمد بن ابراهیم نعمانی» با سند خود از ابوحمزه ثمالی نقل میکند که امام محمد باقر (علیهالسلام) فرمود:
«ای ثابت! گویا میبینم قائم اهلبیت من بر بلندی نجف شما آشکار شده است و به سوی کوفه اشاره کرد. هنگامی که بر نجف ظاهر شود، پرچم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را برافرازد. با برافراشته شدن آن پرچم، فرشتگان بدر بر او فرود آیند. ابوحمزه پرسید: پرچم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) چیست؟ امام فرمود: ستون آن از ستونهای عرش خدا و رحمت اوست و باقیاش از یاری الهی. آن پرچم بر هیچ چیز فرود نمیآید جز اینکه خدا آن را نابود میکند.
پرسید: آیا این پرچم نزد شما محفوظ است تا قائم (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) آن را بردارد یا برایش آورده میشود؟
امام فرمود: برای او آورده میشود. پرسید: چه کسی آن را میآورد؟ امام پاسخ داد: جبرئیل.»
امام حسن عسکری (علیهالسلام) نیز درباره غیبت فرزندش امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) فرمود: «او غیبتی دارد که نادانان در آن سرگردان شوند، باطلگرایان هلاک گردند، و کسانی که وقت ظهور را تعیین کنند دروغگویند. سپس ظهور میکند و گویا پرچمهای سفید را میبینم که بر فراز سرش در نجف کوفه در اهتزاز است.»
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در توصیف حضرت قائم (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) فرمود: «گویا او را میبینم که از وادیالسلام به مسجد سهله میآید، بر اسبی سفید با پیشانی و دست و پای نشانهدار، در حالی که شکوه دارد و دعا میکند و میگوید: لا إله إلا الله، حقاً و یقیناً؛ لا إله إلا الله، ایماناً و صدقاً؛ لا إله إلا الله، تعبدا و رقا.»
در روایتی خواندنی آمده است که «مفضل بن عمر» روزی از امام جعفر صادق (علیهالسلام) پرسید:
«ای امام بر حق، خانه مهدی و محل اجتماع مؤمنان کجا خواهد بود؟ امام فرمود: دارالملک او کوفه است؛ محل قضاوتش مسجد جامع کوفه، بیتالمال و تقسیم غنائمش مسجد سهله، و محل خلوتهایش تپههای سفید نجف خواهد بود.
مفضل دوباره پرسید: آیا همه مؤمنان در کوفه خواهند بود؟
امام فرمود: آری، به خدا سوگند هیچ مؤمنی باقی نمیماند مگر آنکه در کوفه یا اطراف آن باشد. ارزش زمین آنقدر بالا میرود که یک محدوده کوچک به قیمت گزاف معامله میشود. وسعت کوفه به ۵۴ میل میرسد و قصرهای آن تا کربلا امتداد مییابد. خداوند کربلا را مرکز و پناهگاهی قرار میدهد که فرشتگان و مؤمنان به آن رفتوآمد خواهند داشت. برای آن جایگاهی والا و برکاتی عظیم مقرر میگردد؛ بهگونهای که اگر مؤمنی در آنجا بایستد و از خدا حاجتی بخواهد، خداوند برابر با هزار برابر ملک دنیا به او عطا کند.»
منبع:
برگرفته از کتاب «تاریخ المرقد العلوی المطهر»


