جعفر از صحابۀ برجسته و از اولین ایمانآورندگان به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بود. و ازجانب آن حضرت، سرپرستی مسلمانان مهاجر به حبشه را بر عهده داشت.
جعفر طیار سرانجام در سال هشتم هجرى قمری، در جنگ «موته» به شهادت رسید.
جایگاه جناب جعفر طیار در قیامت
امام صادق (علیهالسلام) فرمود:
«در قيامت اولین پیامبری که مورد سؤال قرار میگیرد نوح نبی است، به او گفته میشود آيا رسالت خود را انجام دادی؟ نوح جواب میدهد آری.
پس به او گفته میشود چه كسی برای تو شهادت میدهد؟ میگوید: «محمد بن عبدالله».
پس نوح خدمت خاتم الانبیا و اميرالمؤمنين (علیهالسلام) میرسد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به جناب حمزه و جعفر بن ابیطالب (عليهماالسلام) امر میفرمايد تا براى نوح وهمۀ انبيا شهادت بدهند كه رسالت خود را درست انجام دادهاند.
راوى سوال كرد اميرالمؤمنين (علیهالسلام) كجاست؟
حضرت فرمود: مقام اميرالمؤمنين (علیهالسلام)، بسیار بزرگتر از، آن است كه برای انبيا شهادت دهد.»(۱)
اگر جناب حمزه و جعفر بن ابیطالب (عليهماالسلام) زنده بودند
علامه مجلسی (رضواناللهعلیه) می نویسد:
«کلینی به سند حسن روایت کرده است که، سدیر از حضرت امام محمد باقر (علیهالسلام) پرسید: عزت، شوکت و بزرگی بنیهاشم کجا بود که پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در برابر ابوبکر، عمر و دیگر منافقان مغلوب گشت؟
حضرت فرمود: از بنیهاشم چه کسی باقی مانده بود؟ جعفر و حمزه که در نهایت ایمان و یقین بودند و از پیشگامان در دین محسوب میشدند، رحلت کرده بودند.
در این میان، دو مرد با ایمان ضعیف و نفس مغلوب که بهتازگی اسلام آورده بودند، یعنی عباس و عقیل، باقی مانده بودند. آنان در جنگ بدر اسیر شدند و سپس آزاد گردیدند، اما ایمانشان قدرت چندانی نداشت. اگر حمزه و جعفر در زمان آن فتنه زنده بودند، ابوبکر و عمر توانایی غصب حق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را نداشتند. و اگر در این مسیر تلاش میکردند، بیشک توسط ایشان کشته میشدند.
حدیثی مشابه این مضمون نیز در کتاب احتجاج از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل شده است.» (۲)
برترین اعمال در کلام جناب جعفر بن ابیطالب و حمزه بن عبدالمطلب (عليهماالسلام)
قاضی نعمان مغربی از علمای بزرگ اسماعیلیه از ابوعلقبه روایت کرده است:
«پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نماز صبح را با ما به جا آورد. سپس رو بهسوی ما نمود و فرمود: ای اصحاب من، در خواب عمویم، حمزه، پسر عبدالمطلب و برادرم، جعفر، پسر ابوطالب (علیهمالسلام) را در بهشت دیدم.
مقابل آنها طبقی از عناب بود، مدتی از آن میل کردند، سپس به انگور تبدیل شد و مدتی از آن خوردند، سپس انگور به خرما تبدیل شد و برای مدتی نیز از آن خوردند.
آنگاه، نزدیک آنها رفتم و به آنها گفتم: پدرم فدای شما گردد، چهکاری را بهترین عمل تشخیص دادید؟
گفتند: پدر و مادرمان فدایت گردد، بهترین اعمال را در صلوات فرستادن بر تو و سیراب کردن تشنگان و دوست داشتن علی بن ابیطالب (علیهالسلام) یافتیم.» (۳)
شهادت «جعفر بن ابیطالب»
در سال ۸ هجری، هنگامی که فرستادۀ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به نام «حارث بن عمیر ازدی» به دست «شرحبیل بن عمرو» یا «عمیر ازدی غسانی» در روستای «موته» (شهری در استان کرک کشور اردن) کشته شد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اندهگین شد. و سپاهی به فرماندهی سه تن از صحابه، که یکی از آنها جعفر بن ابیطالب بود، برای جنگ تدارک دید. سپاه سههزار نفری مسلمانان در جمادیالاول، سال هشتم در روستای موته در سرزمین «بلقا» به مصاف رومیان به فرماندهی «هرقل» و عربهای شام به فرماندهی «شرحبیل بن عمرو» رفت. جعفر بن ابیطالب در این نبرد به شهادت رسید.(۴)
در این نبرد هر دو دست او قطع گردید و تمام تلاش خود را کرد که پرچم اسلام روی زمین نیفتد. ازاینرو، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «خداوند به جعفر، بهجای دستانش دو بال از یاقوت داده است و او با فرشتگان در بهشت به هرکجا که بخواهد، پرواز میکند.»(۵)
لقبی که پیامبر خاتم به «جعفر بن ابیطالب» داد
به همین سبب، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) او را «جعفر طیار یا ذوالجناحین» نامیده است.(۶)
در روز شهادت جعفر طیار، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مردم مدینه را فراخواند و واقعۀ موته و چگونگی شهادت ایشان را به اطلاع رسانید و او را شهید خواند.(۷)
او هنگام شهادت چهل و یک سال داشت.(۸)
پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به ایشان لقب «ابوالمساکین» (پدر بینوایان) اعطا کرد.(۹)
مرقد «جعفر طیار» کجاست؟
مزار جعفر و سایر شهدای جنگ «موته» در منطقهای به نام «شهر مزار» در اطراف موته قرار دارد. ظاهراً یکی از سلاطین مصر به نام «بیبرس اول» مزار جعفر را بازسازی کرد و بر روی بقعۀ او گنبد و بارگاهی بنا کرد.(۱۰)
منابع
۱. بحار الانوار، ۷/۲۸۲،ح۴
۲. «حیاة القلوب»، تأليف علامه مجلسی، جلد ۴، صفحه ۱۵۸۵-۱۵۸۶
۳. «شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار»، تأليف قاضی نعمان مغربی، جلد ۲، صفحه ۳۸۰-۳۸۱، حديث ۷۳۷
۴. واقدی، محمد بن عمر؛ کتاب المغازى، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الاعلمى، چاپ سوم، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲، ج ۲، ص ۷۵۶ و ابنهشام، پیشین، ج ۴، ص ۱۵ و ابنسعد، پیشین،ج ۳، ص ۵۳۰ و ۷۶۱.
۵ . واقدی، پیشین، ج ۲، ص ۷۶۲ و ابنهشام، پیشین، ج ۴، ص ۲۰ و بلاذری، پیشین، ص ۴۳.
۶ . ابنهشام، پیشین، ج ۲، ص ۱۵۱ و طبری، پیشین، ج ۵، ص ۴۲۴.
۷ . ابنهشام، پیشین، ج ۴، ص ۲۲ و ابنسعد، پیشین، ج ۳، ص ۴۶ و واقدی، پیشین، ج ۲، ص ۷۶۲.
۸ . ابنهشام ، ج ۴، ص ۲۰ و ابنعساکر، ج ۷۲، ص ۱۳۵ و ابنسعد، ج ۴، ص ۴۱.
۹ . ابنسعد، پیشین، ج ۴، ص ۴۱.
۱۰ . بهادلی، پیشین، صص ۲۲۷-۲۳۲-۲۳۴.

