سخنان علما و بزرگان در باب فصاحت حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و بلاغت نهج‌البلاغه

سخنان علما و بزرگان در باب فصاحت حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و بلاغت نهج‌البلاغه

در گستره وسیع ادبیات عرب و در اوج سخنوری و بلاغت اسلامی، نهج‌البلاغه، مجموعه‌ای گران‌بها از خطبه‌ها، نامه‌ها، و حکمت‌های حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، چونان خورشیدی درخشان می‌درخشد.

نهج‌البلاغه، این اثر جاودانه، نه تنها از نظر محتوای عمیق و آموزه‌های الهی بی‌نظیر است، بلکه از حیث فصاحت کلام و بلاغت بیان، معجزه‌ای ادبی به شمار می‌رود. در این نوشتار به اعجاب و تحسین و اظهارنظر علما و بزرگان از نهج‌البلاغه می‌پردازیم.

اقوال علما و سخنان آن‌ها در فصاحت حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به قدری زیاد است که مجالی برای ذکر همه آن‌ها نیست، اما برای اطلاع از دیدگاه آن‌ها نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و کلام ایشان، به چند نمونه از اقوال و سخنان بزرگان اشاره می‌شود.

– «سید شریف رضی» می‌فرماید: «حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام سرچشمه فصاحت و منشأ بلاغت و زادگاه آن است. اسرار بلاغت از ایشان آشکار گشت و قوانین و دستورات آن از حضرتش گرفته شد. بر شیوه حضرتش هر خطیبی توانایی راه یافت و به گفتار ایشان هر خطیبی توانایی یاری جست. با این حال ایشان در این میدان پیش رفتند و دیگران فروماندند. آن حضرت تقدم یافتند و دیگران عقب ماندند، زیرا در کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نشانه‌هایی از علم خداست و عطر و بویی از سخنان حضرت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دارد.»[۱]

– علامه «ابن ابی الحديد معتزلی» می‌گوید: «قسم به آن که امت‌ها را متفرق کرد، وقتی این خطبه را می‌خواندم، بسیار تعجب کردم، از شخصیت این مرد که در جنگ با کلماتی خطبه می‌خواند که مناسب شخصیت شیران است و اگر در همان موقعیت بخواهد، موعظه کند، کلامش به کلام راهبانی می‌ماند که هرگز لب به آب و غذا نمی‌زنند. که گاه به صورت «بسطام بن قیس» است و گاه به صورت «سقراط» و«مسیح پسر الهی مریم».[۲]

از ۵۰ سال پیش تاکنون بیش از هزار بار آن را خوانده‌ام و هربار باعث ترس و نگرانی و نصیحتم شد و بر قلب و سینه ام اثر کرد و در آن تدبر نکردم، جز این ‌که درگذشتگان، خانواده، خویشاوندان و دوستان را به یاد آورم، هربار خیال كردم، من كسى هستم كه امام علیه‌السلام حال او را توصیف کرده است.»[۳]

– «جاحظ» می‌گوید: «از نظام شنیدم که می‌گفت: “سخن از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای سخنور مصیبت است، چراکه اگر حقش را ادا کند، غلو كرده و اگر کوچک شمرد و کم کند، بدی کرده ‌است. توصیف جایگاه میانه، دقت و ظرافت فراوان و زبانی تیز می‌خواهد که پیشرفت در آن جایگاه بسیار سخت است، مگر برای کسی که ماهر و زرنگ باشد”.»[۴]

– «میخائیل جبران» می‌گوید: «حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام یکی از بزرگان اندیشه و روح و فصاحت در هر زمان و مکان است.»[۵]

– «میخائیل نعیمه» می‌گوید: «دلاوری‌های حضرت تنها در جبهه‌های نبرد خلاصه نمی‌شد، زیرا او در صفای بصیرت و پاکی وجدان و جادوی بیان و کلامش قهرمان بود.»[۶]

– «عامر شعبی» می‌گوید: «امیرالمؤمنين علیه‌السلام به صورت بداهه نه جمله فرمود که چشمان بلاغت را از خیرگی کور کرد و جواهر حکمت را یتیم کرد و دست همه مردم را از این ‌که بتوانند، یکی از جملاتش را ادا کنند، کوتاه کرد که سه جمله از آن‌ها در مناجات و راز و نیاز و سه جمله در حکمت و سه جمله در ادب معاشرت است.

اما سه جمله‌ای که در باب مناجات فرمودند: “خدای من، مرا همین عزت بس که تو را بنده باشم و همین فخر من باشد که تو پروردگار من باشی تو آن‌چنانی که من دوستت دارم، پس مرا نیز آن‌چنان قرار ده که تو دوست می‌داری.” اما سه جمله‌ای که در باب حکمت فرمودند: “ارزش هرکس به همان است که آن را نیکو بسازد و آن که قدر خویش بدانست، از هلاکت رهید و مرد در زیر زبان خود نهفته است”. در باب ادب نیز فرمودند: “بر هر که می‌خواهی منت بگذار تا امیر او باشی و به هر که می‌خواهی نیازمند باش تا اسیرش باشی و از هر که خواهی بی‌نیاز باش تا هم ردیف او گردی.”»[۷]

 

سخنان علما و ادبا درباره نهج‌البلاغه

سخنان علما و ادبا درباره نهج‌البلاغه و صحت انتساب آن به حضرت امیرالمؤمنین، علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام نیز بسیار است که به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌شود.

– علامه «سید محسن امین» می‌گوید: «نهج‌البلاغه با اعتبار سند در کتب و عظمت کلیت و عدالت و استواری که دارد، به شاهدی برای صحت انتساب آن به امام فصاحت و بلاغت نیاز ندارد و بلکه از او شاهدی نیز دارد.»[۸]

– «فاضل آلوسی» می‌گوید: «کتاب نهج‌البلاغه که از خطبه‌های حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به امانت رسیده، بارقه‌ای از نور کلام الهی و خورشیدی است که به فصاحت منطق نبوی می‌درخشد.»[۹]

– «امام محمد عبده» می‌گوید: «این کتاب تمام آن‌چه را که می‌توان از اهداف نویسنده و مخاطب ارائه کرد، از تشویق، تنفر، سیاست، نزاع، حقوق، اصول شهروندی، احکام عدل و پند و موعظه در خود جمع کرده‌ است، پس طالب چیزی نخواهد، مگر آن که بهترین را در آن ببیند و فکری به ذهنش خطور نکند، مگر آن که کامل‌تر آن را بیابد.»[۱۰]

– «احمد حسن زیارت»، ادیب مصری می‌گوید: «ما بعد از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نمی‌دانیم، کدامیک از اسلاف و جانشینان ایشان در منطق از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فصیح‌تر بوده و از ایشان در سخنرانی بهتر است.

ایشان خردمندی بود که از گفتارش حکمت جاری بود، خطیبی بود که بلاغت از زبانش روان بود، واعظی بود که همواره در کلامش حجت و برهان داشت و سخنوری بود که از هر باب به بهترین نحو سخن می‌گفت و در مجموع سخنورترین مسلمانان و «امام‌المنشئين» بود و خطبه‌اش در ترغیب به جهاد و نامه‌اش به معاویه و توصیف طاووس و خفاش و دنیا و عهدنامه‌اش به «مالک اشتر نخعی» حقیقتا یکی از معجزات زبان عربی و شاهکار ذهن آدمی است و گمان نمی‌کنم، امری از پیش تعریف شده باشد، مگر به خاطر زیادی معاشرت با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و از جوانی مداومت بر نوشتن و سخنوری در راه ایشان.»[۱۱]

– علامه شیخ «محمد جواد مغنیه» می‌فرماید: «هریک از واژه‌های نهج‌البلاغه در روح زلال امام و علم و عظمت ایشان در دین و همه صفات بزرگ و کمال منعکس است. هر فرد دانایی که سیره حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و شخصیت حضرتش را بشناسد، ولو این ‌که نهج‌البلاغه به اسم امام نباشد، تردید نمی‌کند که آن سخن از الف تا یاء کلام امام علیه‌السلام است.»[۱۲]

– استاد «هنداوی» می‌گوید: «کم پیش می‌آید، با کتابی روبه رو شویم که در زمینه‌های مختلف، با یک سبک واحد نگاشته شده‌باشد، همانند آن‌چه در نهج‌البلاغه می‌بینیم. لذا تأکید می‌کنم که به طور قطع نهج‌البلاغه سخنان تنها یک شخص است.»[۱۳]

 


منابع 

[۱] مقدمه نهج‌البلاغه.

[۲] خطبه شماره: ۲۱۶ نهج‌البلاغه، که با ” يا له مراماً ما أبعده ” شروع می‌شود.

[۳] شرح نهج‌البلاغه، علامه إبن أبی الحديد المعتزلی: ۱۱ / ۱۵۰.

[۴] الإمام علی علیه‌السلام من حبه، شيخ أحمد الرحمانی الهمدانی: ۱۳۶، الطبعه الأولى سنه: ۱۴۱۷ هجريه، تهران/إيران.

[۵] پیشین.

[۶] الإمام علی صوت العداله الإنسانيه : ۱ / ۲۲.

[۷] سفينه البحار: ۱ / ۱۲۳، از محدث الشيخ عباس القمی، به نقل از الإمام علی من حبه عنوان الصحيفه : ۱۴۰ ، الطبعه الأولى.

[۸] أعيان‌الشيعه: ۱ / ۷۹.

[۹] بلوغ الأرب فی معرفت أحوال العرب: ۳ / ۱۸۰ ، عنه أعيان الشيعه: ۱ / ۷۸.

[۱۰] مقدمه نهج‌البلاغه للإمام محمد عبده، به نقل از: فضائل الإمام علی، للعلامه الشيخ محمد جواد مغنيه.

[۱۱] تاريخ الأدب العربی: ۹۰ ، عنه أعيان الشيعه : ۱ / ۷۷.

[۱۲] فضائل الإمام علی، للعلامه الشيخ محمد جواد مغنيه رحمه‌الله: ۷۲.

[۱۳] مع الإمام علی: ۲۰۰ ، به نقل از: فضائل الإمام علی: ۷۲.

مطالب بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *