جلوه‌هایی از زهد و پرهیزگاری امیرالمؤمنین علیه‌السلام؛ از پوشیدن جامه‌ای زبر و خشن تا سنگ بستن به شکم!

زهد و ساده‌زیستی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)

مورخان و راویان جلوه‌های زیبا و حیرت‌انگیزی از زهد و پرهیزگاری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام‌) در سبک زندگی، خوراک و پوشش ذکر کرده‌اند. که در این مطلب به بخشی بسیار کوچک از آن پرداخته می‌شود.

حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نه‌تنها دریای بی‌کران زهد و پرهیزگاری بودند،‌ بلکه در این عرصه بی‌همتا نیز بودند.

روی‌گردانی از لذات دنیا؛ دلیل پوشش عجیب حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌‌السلام)

امیرالمؤمنین (علیه‌‌السلام) هرقدر به پاکی و تمیزی لباس توجه داشتند، به جنس آن بی‌اعتنا بودند. ایشان زبرترین لباس‌ها را می پوشیدند و جز جامه‌ای که بر تن داشتند، جامۀ دیگری نداشتند.

همۀ این‌ها به دلیل روی‌گردانی ایشان از لذات دنیا و زهد و پرهیزگاری ایشان و همچنین ابراز همدردی با فقرا بود.

روایات بسیاری در این‌ زمینه نقل شده است، ازجمله:

  • در میان مردم با پیراهنی که وصله داشت، ظاهر می‌شدند و در پاسخ کسانی که لب به کنایه و سرزنش می‌گشودند، می‌فرمودند: « دل انسان با پوشیدن این لباس‌ها به حالت فروتنی و خشوع می‌رسد و زمانی که فرد مؤمنی این لباس را بر تن من ببیند، راه و رفتار مرا دنبال خواهد کرد.»(۱)
  • «ابواسحاق سبیعی» روایت می‌کند: «بر دوش پدرم بودم و امیرالمؤمنين (علیه‌السلام) خطبه می‌خواندند و خود را با آستین لباس‌شان باد می‌زدند.
    به پدرم گفتم: امیرالمؤمنین (علیه‌‌السلام) گر‌‌م‌شان شده است؟ پدرم گفت: نه سردشان شده و نه گرم‌شان، بلکه جامه‌اشان را شسته و نمناک است و جامۀ دیگری هم ندارند، آن را باد می‌زنند تا خشک شود.»(۲)
  • «علی بن اقمر» روایت می‌کند: «امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را دیدم که شمشیر خود را در بازار می‌فروختند و می‌فرمودند: چه کسی این شمشیر را از من می خرد؟ قسم به آنکه دانه را از زمین بیرون می‌رویاند که با این شمشیر بارها بلاها را از رسول اکرم (صلى‌الله‌عليه‌وآله) دور کردم و اگر مرا جامۀ دیگری بود، آن را‌نمی فروختم.»(۳)

 

غذا و خوراک زاهدانه حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌‌السلام)؛ سفرۀ کسی كه دنيا را طلاق داده، چگونه بود؟

حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌‌السلام) از خوردن غذاهای رنگارنگ پرهیز می‌کردند و خود را با غذاهای ساده‌ای مانند نان و نمک سیر می‌نمودند. و در مواردی نادر شیر یا سرکه به آن‌ها اضافه می‌کردند.
در زمان پیامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله) «ازشدت گرسنگی سنگ به شکم خود می‌بستند.»
کمی گوشت می‌خوردند و می‌فرمودند: «شکم‌های خود را قبرستان حیوانات نکنید.»(۴)

همچنین می‌فرمودند: «هرکه آتش در شکمش جای دهد، از رحمت خداوند دور می‌شود.»(۵)

«سويد بن غفله» جلوه‌ای از زهد و پرهیزگاری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را این‌گونه روایت می‌کند:
«نزد علی بن ابی‌طالب، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) رفتم، او نشسته بود، درحالی‌که در دستانش کاسه‌ای شیر ترشیده بود که ازشدت ترشیدگی بویش به مشام من هم می‌رسید.
و در دست دیگرشان تکه نانی داشتند که پوسته‌های جو روی آن مشخص بود. حضرت با دست خود نان را تکه‌تکه می‌کردند و هرگاه خسته می‌شدند با زانو آن را خرد می‌کردند و در شیر می‌ریختند.

سپس فرمودند: “نزدیک بیا و با ما هم‌سفره شو” گفتم: “روزه هستم”.
پس فرمودند: “شنیدم رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) ‌فرمودند: هرکه روزه، او را از خوردن غذایی بازدارد که دوست می‌دارد، بر خداوند واجب است، که او را از خوراک بهشتی اطعام دهد و از نوشیدنی آن سیرابش کند.”

رو‌به کنیز حضرت که نزدیک ایستاده بود، کردم و گفتم: “وای بر تو فضه، آیا از خدا نمی‌ترسی؟ آیا خوراک حضرت را جدا نکردی؟” فضه گفت: “ایشان خود به ما فرمودند که غذای‌شان را جدا نکنیم.”
در این هنگام، حضرت فرمودند: “به او چه گفتی؟” من شرح دادم و گفتم: “پدر و مادرم به فدای کسی که غذایش جدا نشد و سه روز متوالی از نان گندم سیر نشد تا آنکه خداوند جان او را ستاند”.»

مسلم است، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) تا لحظۀ شهادت، که سرنوشت اجتناب‌ناپذیر ایشان بود، از غذاهای لذید تناول نکردند، به‌طوری ‌که آخرین روز زندگانی‌ ایشان در ماه مبارک رمضان را با نان و نمک افطار کردند و دستور دادند، کاسۀ شیری که «ام‌کلثوم»، دخترشان آن را برایش آورده بود تا ببرند.
در آن زمان یتیمان را خواستند و به آنها عسل دادند؛ تاحدی‌که، برخی از همراهان گفتند: کاش ما هم یتیم بودیم.(۶)

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کسی بود، كه دنيا را طلاق داده بود، و با این‌که اموال بسیاری از سرتاسر سرزمين‌های اسلامی به‌جز، بلاد شام (سوریه) به‌عنوان جزیه به ایشان تحویل داده می‌شد، آن حضرت همۀ این اموال را میان نیازمندان و فقرا تقسیم می‌کردند.(۷) 

 

منابع

[۱]  مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، محمد بن طلحه شافعی: ص۱۸۴.

[۲]  الغارات، ابراهيم ثقفی كوفی: ج۱، ص۹۹.

[۳]  ذخائر العقبى، محمد طبری: ص۱۸.

[۴]  ينابيع الموده، قندوزی: ج۱، ص۴۵۲.

[۵]  بحار الانوار، علامه المجلسی: ج۱۶، ص۲۲۷.

[۶]  كشف الغمه، اربلی: ص۲۴.

[۷]  شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحديد: ج ۱، ص ۲۶.

 

 

مطالب بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *