۱. كانديداى غصب خلافت[۱]
اولين شگردى كه به ميان آوردند مسئله تبديل على عليهالسلام به شخص ديگرى بود.
منافقين ابتدا اين مطلب را در بين خود مطرح كردند. سپس رسماً به حضور پيامبر صلىاللهعليهوآله آمدند و مطلب را مطرح كردند.
آنگاه به عنوان كسى كه به خيال آنان جايگزين على عليهالسلام مى شود صريحاً نام ابوبكر و عمر را به ميان آوردند!
نزول آيه ۱۵ سوره یونس بعد از نقل سخنشان پاسخ قاطعى به آنان بود كه دليل آن را نيز همراه داشت.
امام باقرعلیهالسلام در حديث ديگرى، مرحله جدى تر اين توطئه را كه تصريح به نام ابوبکر و عمر است با قرائت فرازهايى از آيه چنين بيان فرمود:
«وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ، قُلْ ما يَكُونُ لِى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِى إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ»
«هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان تلاوت مى شود، كسانى كه اميد ملاقات ما را ندارند مى گويند: قرآنى غير از اين براى ما بياور يا آن را تبديل كن. بگو: براى من چنين حقى نيست كه آن را از پيش خود تبديل نمايم. من جز آنچه بر من وحى مى شود تابع چيز ديگرى نيستم».
منظور از اين كلام خداوند آن است كه گفتند: «اگر به جاى على عليهالسلام ابوبكر و عمر را قرار دهد تابع او مى شويم»[۲]
ادامه این مطلب را در قسمت دوم بخوانید.
منابع
- غدیر در قرآن: ج۱ ص۳۵۱-۳۵۳.
- بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۸ ح ۱۲۴.