رفتار امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با بازاریان
محدّث بزرگوار شیعه، شیخ صدوق در کتاب خود به نام «امالی»، با واسطه نقل میکند که امام محمّد باقر (علیهالسلام) میفرمود:
«روش امیرمؤمنان (علیهالسلام) چنین بود که هر روز صبح، در میان بازارهای کوفه به راه میافتاد و درحالیکه تازیانهاش را که دو شاخه داشت، بر دوش مبارک میافکند، در میان بازار میایستاد و با صدای رسا و بلند میفرمود:
«ای تاجران و بازاریان! در وهلۀ اوّل، از خداوند تبارک و تعالی، خیروبرکت بخواهید و با مشتریان و خریداران به آسانی خریدوفروش نمایید! زیاد سختگیر نباشید که برکت خداوند در آسانگیری است.
با خریداران صمیمانه برخورد کنید، به آنان نزدیک شوید، خویشتن را به خصلت بردباری، زینت دهید و از دروغ و قسم بپرهیزید! به هیچکس ستم نکنید! با ستمدیدگان و محرومان جامعه با عدل و انصاف بیشتری رفتار کنید!
هرگز نزدیک معاملات ربوی نروید! پیمانه و ترازو را کامل و پر بدهید! کمفروشی نکنید و در زمین، فساد و تباهی راه نیندازید!
همینگونه آن بزرگوار به تمام بازارهای کوفه سرکشی میکرد و همین موعظهها و سخنان را میفرمود.»[۱]
اندرز بعد از هر نماز
صدوق با واسطه از امام محمد باقر (علیهالسلام) روایت میکند که فرمود:
«یکی دیگر از روشهای امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در شهر کوفه این بود که وی آنگاه که از نماز عشا فارغ میشد، رو میکرد به نمازگزاران و سه بار با فریاد رسا، به گونهای که همۀ مسجدیان میشنیدند، صدا میزد:
«ای مردم! آمادۀ سفر آخرت باشید، در میان شما کوس رفتن و هجرت از این جهان را نواختهاند! چرا به زرقوبرق دنیا دل بستهاید؟ آماده باشید!
بهترین توشۀ این راه پرخطر و ترسناک، تقواست! بکوشید از این جهان خارج شوید و این را بدانید که رهگذر شما به سوی معاد است.
سختیهای فراوانی فراروی شماست، پس به هوش باشید و از دشواریهای آخرت بترسید!»[۲]
پارسایی امیرالمؤمنین
نیز شیخ صدوق با واسطه از محمد بن قیس روایت میکند که امام محمد باقر (علیهالسلام) فرمود:
«به خدا سوگند! علی بن ابیطالب در زندگی همانند یک عبد، غدا میخورد. او بسان عبد بر زمین مینشست و بسیار متواضع و فروتن بود.
گاهی پیش میآمد که آن بزرگوار، دو تا پیراهن میخرید، سپس به قنبر، (خادم و غلامش) میفرمود: هریک را که تو بیشتر دوست داری، انتخاب کن!
آنگاه که قنبر یکی را انتخاب میکرد، حضرت پیراهن دیگر را میپوشید و احیاناً اگر قسمتی از آستین لباس از دستهای آن بزرگوار، بلندتر بود، آن را میبُرید.
امیرمؤمنان به مدت پنج سال پیشوای مسلمانان و حاکم آنان بود. وی در این مدت هرگز خشتی بر خشت ننهاد.[۳]
آن حضرت، گلۀ گوسفند نداشت و از خود، طلا و نقره ای به میراث نگذاشت. او به مردم و فقیران جامعۀ اسلامی، نان گندم و گوشت میداد و خود نان جوین به همراه روغن زیتون و سرکه، تناول میکرد.
هرگاه میان انجام دادن دو کار مخیّر میشد، آن را که سختتر بود انجام میداد. از رهگذر کار و تلاش و کوشش و عرق پیشانی، هزار برده خرید و در راه خدا آزاد کرد. هیچکس توان انجام کارهای او را نداشت. او در شبانهروز هزار رکعت نماز به جای میآورد.»[۴]
کتاب مبین که بود؟
محدّث برجستۀ شیعی، صدوق، با واسطه از پیشوای پنجم شیعه نقل میکند که:
«چون آیۀ مبارکۀ «و کُلَّ شی ءٍ اَحْصَیْناهُ فی امامٍ مبین»[۵] برحضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) نازل شد، دو نفر از یاران حضرت که نزد آن بزرگوار بودند، از جای برخاستند و به آن حضرت عرض کردند: ای رسول خدا! آیا امام مبین در این آیه، تورات است؟
فرمود: نه!
گفتند: انجیل است؟
فرمود: نه!
گفتند: قرآن است؟
فرمود: نه.
هنوز گفتوگوی رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) با آنان پایان نیافته بود که سیمای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از دور نمایان شد.
تا رسولالله (صلیاللهعلیهوآله)، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را دید، فرمود: اوست آن امامی که خداوند تبارک و تعالی دانش همه چیز را نزد او شمرده و به او عطا فرموده است.»[۶]
نفی افراط و تفریط
صدوق با واسطه از ابوحمزه ثمالی این حدیث را نقل میکند:
«روزی امام محمد باقر (علیهالسلام) به من فرمود: ای ابوحمزه! امیرمؤمنان (علیهالسلام) را از آن جایگاهی که خدا برایش قرار داده، پایین نیاورید و از آن جایی که پروردگار، او را بالا برده است، بالاتر نبرید (در شأن و منزلت او غلوّ نکنید).
در اثبات برخورداری آن بزرگوار از جایگاه بلند همین بس که با انحراف گرایان و کج اندیشان، جنگید (ناکثین، قاسطین، مارقین). او از بهشتیانی است که تمامی اهل بهشت مشتاق و شیدای جمال اویند.»[۷]
سرچشمۀ دانش
فقیه بزرگ شیعی، شیخ مفید با واسطه از امام محمد باقر (علیهالسلام) روایت مینماید که:
«هر آنچه از حقّ و صواب، نزد مخالفان (منحرفان از ولایت اهلبیت (علیهمالسلام)) است، آن را از ما اهلبیت فراگرفتهاند.
هر آن کس که به حقّ و حقیقت حکم دهد و قضاوت کند، کلید، باب، آغاز و روش او، حضرت علی ابن ابیطالب (علیهالسلام) است.
هرگاه بر مخالفان ما اهلبیت، کارها دشوار میشد و در حکم دچار اشتباه میشدند و به ناحق حکم میدادند، خطا و اشتباه از آنان بود و هرگاه حکمی به صواب میدادند، از محضر امیرمؤمنان (علیهالسلام) آموخته بودند.»[۸]
مهار نفس
نیز شیخ مفید با واسطه از پیشوای پنجم شیعه، نقل میکند که:
«روزی مقداری حلوا که از چند چیز ساخته شده بود، به عنوان هدیه، نزد امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) آوردند تا حضرت از آن میل فرماید؛ ولی آن بزرگوار از حلواها تناول نکرد. بعضی از یاران آن بزرگوار به حضرتش گفتند: آیا خوردن این حلوا را حرام میکنی؟
امام در پاسخ فرمود: نه؛ ولی از این نگران هستم که نفس من به سوی خوردن اینگونه غذاها و خوردنیها میل کند و من به دنبال تحصیل آن بر آیم.
آنگاه آن بزرگوار، این آیه را تلاوت فرمود: «اَذْهبتُم طیّباتکم فی حیاتکم الدُّنیا و استمتعتم بها...»[۹]
شما لذّات و خوشی هایتان را در زندگی دنیا به شهوت رانی و تمرّد بودید.»[۱۰]
قضاوت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
صدوق با واسطه از امام محمد باقر (علیهالسلام) روایت میکند که فرمود:
«رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، امیرمؤمنان (علیهالسلام) را برای قضاوت و حل و فصل اختلافات مردم، به سرزمین یمن فرستاد و حضرت نیز در میان آنان به حق قضاوت میکرد.
در یکی از روزها اسب شخصی از خانۀ صاحبش فرار کرد و در هنگام فرار به یکی از رهگذران لگد زد و او را کشت. خویشان و اولیای کشته شده، صاحب اسب را گرفتند و او را نزد علی (علیهالسلام) به محکمه و دادگاه بردند.
آن مرد دو شاهد عادل آورد که اسب فرار کرد و در حالت فرار، آن شخص را کشت (من تقصیر ندارم و در نگهداری آن اسب کوتاهی نکرده بودم.)
امیرمؤمنان (علیهالسلام) حکم داد که خون مقتول هدر است و صاحب اسب ضامن پرداخت خونبهای مقتول نیست. اولیای مقتول از این حکم، بسیار ناراحت گردیده، روانۀ مدینه شدند و پیرامون چگونگی قضاوت علی (علیهالسلام) به رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) شکایت بردند.
آنان زبان به انتقاد گشودند که علی به ما ستم کرد و خونبهای کشتۀ ما را باطل نمود. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) تا این سخنان را شنید، فرمود: علی هرگز به کسی ستم نمیکند!
او برای ستمگری آفریده نشده است. او جانشین و خلیفۀ من است، حکم، حکم علی است. سخن، سخن اوست. کسی حکم و سخن او را ردّ نمیکند؛ مگر اینکه کافر باشد. کسی ولایت او را به جانودل نمیپذیرد، مگر اینکه مؤمن باشد.
چون یمنیها این پاسخ قاطع را از پیشوای اسلام شنیدند، گفتند: ای رسول خدا! ما راضی و خشنود به حکم علی (علیهالسلام) هستیم.
حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: همین سخن شما، بمانند توبه و بازگشت است.»[۱۱]
شهادت و وصیت امام
امام در ۵۷سالگی در ۷ ذیالحجه سال ۱۱۴ق به شهادت رسید. برخی هشام بن عبدالملک و بعضی ابراهیم بن ولید را عامل شهادت او دانستهاند.
امام باقر (علیهالسلام) وصیت کرده بود در لباسی که در آن نماز میخوانده دفن شود.[۱۲]
وی در قبرستان بقیع، کنار مرقد پدرش امام سجاد (علیهالسلام) و عموی پدرش امام حسن (علیهالسلام) دفن شد.[۱۳]
منابع
[۱] امالی، شیخ طوسی، مجلس ۷۵، ح ۶، ص ۴۰۲ و امالی، شیخ مفید، مجلس ۲۳، ص ۱۹۷، چاپ جامعۀ مدرّسین قم.
[۲] امالی، شیخ صدوق، ص ۴۰۳.
[۳] ما وَضَعَ آجرةَ علی آجرةِ و لا لِبنةَ علی لِبنةٍ.
[۴] همان، مجلس ۴۷، ح ۱۴، ص ۲۳۲.
[۵] سورۀ یس آیۀ ۱۲.
[۶] امالی، شیخ صدوق، مجلس ۳۲، ح ۶، ص ۱۴۴.
[۷] همان، مجلس ۳۸، ح ۴، ص ۱۷۹ و امالی، شیخ مفید، مجلس اوّل، ص ۹.
[۸] امالی، شیخ مفید، مجلس ۱۱، ح ۶، ص ۹۶، چاپ جامعۀ مدرّسین.
[۹] سوره احقاف / ۲۰.
[۱۰] امالی، شیخ مفید، مجلس ۱۶، ح ۲، ص ۱۳۴.
[۱۱] امالی، شیخ صدوق، مجلس ۵۵، ح ۷، ص ۲۸۵.
[۱۲] شبراوى، الإتحاف بحب الأشراف، ۱۴۲۳ق، ص۲۸۷.
[۱۳] نوبختی، فرق الشیعة، ۱۴۰۴ق، ص ۶۱؛ کلینی، الکافی، ۱۳۸۸ق، ج۲، ص۳۷۲؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵۷ و ۱۵۸؛ طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۳۷۶ش، ص۳۰۶؛ کفعمی، المصباح، ۱۴۱۴ق، ص۶۹۱.





یک پاسخ
سلام در عنوان
رفتار امیرالمونین علیهالسلام با بازاریان
و کلمه امیرالمومنین اشتباه تایپ شده است