در قسمت اول این مطلب به شرح کامل این شبهه و پاسخ اول در رد آن توجیهات پرداختیم. در ادامه این نوشتار دو پاسخ دیگر را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
پاسخ دوم؛ تحریف مکان نزول آیه ابلاغ
اين قول كه نزول آيه «اليوم اكملت لكم دينكم…» را در روز عرفه مىداند، با آيه بلاغ منافات دارد، كه مىفرمايد: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك» .
آيهاى كه پيامبرصلىاللهعليهوآله را امر مىكند به ابلاغ مطلب مهمى كه رسالتش بدون آن ناتمام مىماند.
آيهاى كه به اتفاق شيعه و سنى در ميان راه مكه و مدينه و پس از اتمام حجه الوداع نازل شده و بيش از ۱۲۰ صحابى و ۳۶۰ دانشمند از دانشمندان اهلسنت و جماعت آن را روايت كردهاند.
چگونه ممكن است كه خداوند در روز عرفه دينش را به كمال برساند و نعمتش را تمام كند و پس از يك هفته به پيامبر صلىاللهعليهوآله دستور دهد مطلب مهمى كه رسالتش بدون آن تمام نمىشود را به مردم ابلاغ كند، در حالى كه پيامبر صلىاللهعليهوآله به مدينه باز مىگشت؟
پاسخ سوم؛ ضرورت تعیین جانشین
انسان اگر با دقت به خطبه حضرت رسول صلىاللهعليهوآله در روز عرفه بنگرد، مطلب تازهاى كه مسلمانان آن را قبلاً نشنيده باشند در آن نمىيابد، تا بتوان پذيرفت بدون آن دين تكميل نمىشود و نعمت اتمام نمىگردد.
جز اينكه بعضى از سفارشها و وصيتهايى در آن خطبه آمده است كه قرآن آنها را ذكر كرده و خود حضرت رسول صلىاللهعليهوآله در مناسبتهاى گوناگون براى مردم بيان كرده و در روز عرفه تأكيد بر آنها نموده است.
ولى اگر شأن نزول آيه را طبق قول دوم بگيريم؛ يعنى بپذيريم كه اين آيه در روز غدير خم و پس از نصب امیرالمومنین على عليهالسلام به عنوان جانشين پيامبر صلىاللهعليهوآله و فرمانرواى مؤمنان نازل شده، مطلب كاملاً منطقى و مطابق واقع خواهد بود؛
زيرا خلافت پس از پيامبر صلىاللهعليهوآله از اهمّ امور است، و ممكن نيست كه بندگان خدا پس از پيامبر صلىاللهعليهوآله رها شوند، و سزاوارتر نيست كه حضرت رسول صلىاللهعليهوآله از دنيا برود بى آنكه جانشينى براى خود تعيين نمايد و امت را بدون سرپرست رها سازد.
در حالى كه هرگز از مدينه خارج نمىشد مگر اينكه يكى از اصحاب را بر آن مىگماشت. پس چگونه باور كنيم كه از دنيا رحلت فرمايد و در مسئله خلافت هيچ انديشهاى نكند؟! و اگر ملحدين دوران به اين قانون معتقد باشند كه بايد هر رئيسى پيش از وفاتش جانشينى براى خود تعيين كند و يك روز را بدون رئيس نمىگذارند، پس دين اسلام كه برترين و كاملترين آئينهاست، چگونه ممكن است كه اين امر مهم را ناديده بگيرد و از آن غفلت ورزد؟
دينى كه خداوند تمام شرايع و آئينها را به آن ختم كرده، و از آن بهتر، عظيمتر، كاملتر و پيشرفتهتر در دنيا وجود ندارد.
دينى كه خداوند دربارهاش فرموده: «ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم…
و اين قرآن هدايت مى كند به آنچه پابرجاتر و محكمتر باشد.» (اسراء:۱)
و اين در حالى كه عايشه و ابن عمر و پيش از آنها ابوبكر و عمر، همه به اين نتيجه رسيده بودند كه بايد جانشين تعيين و نصب شود، و گرنه فتنه در زمين بر پا مىشود.
همچنين تمام خلفايى كه پس از آنها آمدند، همه براى خود جانشين تعيين كردند. پس چگونه اين حكمت مهم بر خدا و رسولش صلىاللهعليهوآله پنهان ماند؟!
بنابراين خداوند به پيامبرش صلىاللهعليهوآله وحى نمود تا در حال بازگشت از حجه الوداع امیرالمؤمنین على عليهالسلام را به عنوان خليفه و جانشين خود نصب نمايد و فرمود:
«يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللَّه يعصمك من الناس»
«اى محمد! اگر به مردم ابلاغ نكنى آنچه را به تو دستور دادهام به اينكه على عليه السلام ولىّ و فرمانرواى مؤمنين پس از تو است، رسالتت را – كه به آن تو را مبعوث نمودم – انجام ندادهاى.»
بنابراين اتمام دين فقط با امامت ميسر مىشود، و ولايت امرى ضرورى نزد تمام عقلا و خردمندان است.
ولى عليرغم سفارشها و صراحتها، دشمنان برنامه ديگرى براى خود اختيار كردند، و با جمع شدن نبوت و خلافت در بنىهاشم مبارزه نمودند.
در اين راستا، گفتگويى بين عمر بن خطاب و عبداللَّه بن عباس انجام شده، كه در آن عمر اين مطلب را به صراحت مورد انتقاد قرار داده است.
اين گونه بود كه هيچ كس توان آن را نداشت اين عيد را جشن اعلام كند، حتى پس از گذشت يكسال از زمانى كه پيامبر صلىاللهعليهوآله شخصاً در آن روز عيد گرفته بود.
در جامعهاى كه هنوز بيش از دو ماه از نص به جانشينى علىعليهالسلام در غدير نگذشته بود، با ايجاد جو رعب و وحشت آن را از ياد برده و به كلى از محدوده ذهن خارج كرده بودند و هيچ كس را ياراى يادآورى آن نبود، طبيعى است كه در سالگرد غدير- آن هم پس از گذشت يك سال تمام – نامى از آن برده نشود.
به هر حال اين روز روزى است كه خلافت امیرالمؤمنین على عليهالسلام در آن روز واقع شده است. پس اگر خود نص و متن سخن پيامبر صلىاللهعليهوآله را از بين برده و به فراموشى سپرده باشند، ديگر زمينهاى براى عيد قرار دادن آن روز باقى نمىماند.
منابع
- ساحل غدير: ص ۱۲۲ – ۹۹.
- صحيح بخارى: ج ۶ ص ۶۳.
- الدرّ المنثور فى التفسير بالمأثور (سيوطى) : ج ۳ ص ۱۸.
- تاريخ الخلفاء (ابنقتيبه) : ج ۱ ص ۱۹، در رابطه با چگونگى بيعت ابوبكر.
- الدرّ المنثور (سيوطى) : ج ۳ ص ۱۸، در تفسير آيه «اليوم اكملت لكم دينكم…».