«غزوۀ بدر» که به «بدر الکبری» شهرت دارد، به جهت وقوع آن در منطقهای به همین نام واقع در حجاز، به این نام شهرت یافته است.این غزوه نخستین نبرد بزرگ حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است که میان مسلمانان و اهل مکه در هفدهم رمضان یا نوزدهم ماه مبارک رمضان، در روز جمعه، سال دوم هجرت به وقوع پیوست. این نخستین نزاعی بود که انصار نیز در آن شرکت داشتند.
تعداد مسلمانان و کفار در جنگ بدر
تعداد مسلمانان ۳۱۳ نفر و شهدای آنان ۹ تا ۱۴ نفر بودند. کفار ۹۵۰ نفر و مقتولین آنها ۷۰ نفر بودند. کفار در این جنگ ۷۰ نفر از مسلمانان را اسیر گرفتند.
دلاوری مولای متقیان در جنگ
از امیرالمؤمنین شجاعت و مقاومتی غیر قابل توصیف بروز کرد. و نیروی جنگندگی او در لشکر رسول، بهصورتی بود که در وسط قرشیان فرو رفته بود و سران آنها را درو میکرد و آنها را به هلاکت رساند.
خداوند پیروزی آشکار اسلام را به دست امام و پیشوای بزرگ، نصیب اسلام کرد، کسی که قرشیان را خوار و ذلیل نمود و به ننگ فرار گرفتار کرد.
سقایت و آب دادن امیرالمؤمنین به لشکر
لشکر اسلام در بدر اظهار تشنگی کردند، پس امام به سوی چاه رفت و برای آنها آب آورد و مسلمین آشامیدند تا سیراب شدند.
مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۴۰۶٫
تعداد کشتهشدگان کفار، به دست با کفایت حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در جنگ بدر
نصف یا بیشتر از نصف کشتههای کفار به دست حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به قتل رسیدند و در کشتن نصف دیگر هم، آن حضرت شریک بودند.
هلاکت «ابوجهل» دشمن سرسخت و دیرینۀ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در جنگ بدر
در این جنگ ابوجهل نیز کشته شد. «ابوجهل هشام بن مغیره مخزومی» از دشمنان سرسخت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بود. او با اینکه نامش هشام بود، ولی از فرط بدجنسی و زشت سیرتی به اَبی جهل مکنی شد.
اعمال شنیع ابوجهل در قبال پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله)
ابوجهل کسی بود که در مکه آزار و اذیت بسیار به رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نمود؛ بچهدان شتر بر سر مبارک حضرت ریخت، خاکستر و خاک بر سر مبارک حضرت ریخت، سنگ به دندان مبارکش زد و نسبت کذب و جنون به آن حضرت داد.
ابوجهل«مادر عمار یاسر» جناب سمیه را بعد از شکنجۀ بسیار، با نیزهای که به ران او زد، شهید کرد.
دلیریِ دو برادر از انصار در تلاش برای از بین بردن ابوجهل
در جنگ بدر دو برادر انصاری (معاذ و معوذ) به خاطر سابقهای که از ابوجهل در اذیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده بودند، تصمیم به کشتن او گرفتند. به هر صورت او را ضربههایی زدند، و یکی از دو برادر دستش قطع شد و به پوست آویزان گردید، ولی چون دید دستش مزاحم جنگ با ابوجهل و هواداران اوست، زیر پایش گذاشت و دفعتاً آن را از بدنش جدا کرد، و سپس ابوجهل را نقش زمین کردند.
چه کسی ابوجهل را از پای درآورد؟
بعد از جنگ، پیامبر فرمود: «کسی خبر از ابوجهل بیاورد.» «عبدالله بن مسعود» رفت و پا بر روی سینۀ ابوجهل گذاشت. ابوجهل به هوش آمد و گفت:«بر جای بلندی پا گذاشتهای، کاش قاتل من دهقان نبود (که کنایهای به انصار بود).»
عبدالله بن مسعود سر او را از بدن جدا کرد و نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آورد و جلوی پای آن حضرت انداخت.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شکر الهی بجا آورد. خداوند نصرت خود را بر پیامبر نازل نمود، و آن حضرت فرمود: «امروز روز عید است. و باید شکر خدا را بر نعمتی که به اهل ایمان عطا فرموده، به جای آورد.»
منبع: برگرفته از تقویم شیعی




