حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در جنگ ها، کنار پیامبر خدا بود. حتّی در جنگ احد پس از انتشار خبر کشته شدن پیامبر خدا صلی اللهعلیه وآله با تنی چند از زنان شتابان به سوی جبهه حرکت کرد و فاصله میان مدینه و احد را پیاده پیمود، چون پدر را با دندان شکسته و پیشانی مجروح یافت، صورت پدر را شست وشو داد و زخم پیشانی اش را درمان نمود.(1)
فاطمه سلاماللهعلیها طبیب پدر بود و زخم های پدر را درمان می کرد.(2)
در جنگ احزاب که مدینه در محاصره قرار داشت، هر کس به اندازه توان خود، جنگ را پشتیبانی می کرد. زهرا سلاماللهعلیها نیز نان می پخت و قسمتی از نیازمندی های مجاهدان را تأمین می نمود.
در یکی از روزها که برای فرزندان خود نانی تازه آماده کرده بود، نتوانست بدون پدر از آن استفاده کند؛ از این رو، به خطّ مقدّم جبهه نزد پدر شتافت و گفت: پدر جان! قرص نانی پخته ام، دلم آرام نگرفت که بدون شما میل کنم، آن را برای شما آورده ام.
پیامبر نگاه مهربانش را به دخترش دوخت و آنگاه با صدایی آرام و خسته گفت: «این، اوّلین غذایی است که پس از سه روز، پدرت بر دهان می گذارد.»(3)
آن حضرت در هنگام فتح مکه برای پدر خیمه ای برپا کرد و آب برای او آماده ساخت تا گرد و غبار را از تنش بشوید و رهسپار مسجد الحرام شود.(4)
منابع
1. «بحار الانوار» ج 38، ص 202؛ «سیره ابن هشام» ج 3، ص 106
2. «مغازی» واقدی، ج 1، ص 249 ؛ «بحار الانوار» ج 43، ص 302
3. «طبقات» ابن سعد، ج 1، ص 400
4. «چشمه در بستر» ص 346