آخرین شب زندگی حضرت صدیقه کبری سلاماللهعلیها، سختترین شب زندگی مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و حسنين علیهمالسلام و حضرت زینب و ام کلثوم علیهاالسلام بود. لحظاتی که دل هر شنونده ای را به درد می آورد.
نمآهنگ زیبای «مست بوی یاس» لحظات وداع جانسوز حضرت زهرا سلاماللهعلیها را به تصویر کشیده است. اشعار این روضه مصور را زنده یاد «ابوالفضل سپهر» سروده و «وحید جلیلوند» با صدای دلنشین خود، این اثر را در آلبوم «ذکر خیر ماه» به زیباترین شکل ممکن روایت کرده است.
طراحی این اثر ارزشمند را گروه هنری «تصویر دل» بر عهده داشته است.
شهر پیغمبر پر از بیداد شد
آسمان لبریز از فریاد شد
نخل ها بر سینه و سر می زدند
طائران عرش پرپر می زدند
چشم جبریل امین مبهوت بود
غرق ماتم عالم لاهوت بود
کینه توزی را عجب آموختند
قلب مادر را به طفلش دوختند
آن در و دیوار گلگون گشت وای
فرق حیدر غرق، در خون گشت وای
ضرب سیلی دیده ای را تارکرد
مجتبی با زهر آن افطار کرد
با غلاف تیغ بازویی شکست
شمر، روی سینه مولا نشست
روی مه را، جوهر نیلی زدند
دختری درکربلا سیلی زدند
درب بیت وحی را افروختند
خیمه ی اهل حرم را سوختند
از دل زهرا برون شد بوی عود
بوی یاس و آتش و اسپند و دود
میخ در، پهلوی محسن را درید
تیرشد، برحنجر اصغر رسید
تیغ را قنفذ در عالم تاب داد
دست عباس علی در شط فتاد
بس نیام و تیغ در رقص آمدند
بوسه بر پهلو و بر بازویی زدند
کیست زهرا آسمانی در سجود
بوسه ی دستاس بر دستی کبود
عادیان، زین سو و آن سو آمدند
بند بر دستان دست حق زدند
دست حق در بیعت زنجیر شد
شیرحق بین دوصد خنزیر شد
گنبد نیلی، گریبان چاک زد
عصمت حق را عدو برخاک زد
فاطمه یعنی زدن در کوچه ها
مادری را پیش چشم بچه ها
چشم عالم لب به لب الماس شد
خاک یثرب مست بوی یاس شد
عالمی خاموش و بی مهتاب گشت
ارغوان رخ، ماه عالمتاب گشت
عرش حق هم زین جفا در هوش شد
ذوالفقار مرتضی بیهوش شد
کیست زهرا یکه یار مرتضی
هم زره، هم ذوالفقار مرتضی
آه زهرا نعره های حیدر است
نی که دختر، مادر پیغمبر است
روضه ی رضوان به زیرپای اوست
سینه ی غم چاک از غم های اوست
چشم عین الله گریان امشب است
بعد از این ام ابیها زینب است
گفت حیدر ای تمام جان من
طفل و بازویت بلاگردان من
قامتم را ای وجودت قائمه
کلّمینی کلّمینی فاطمه
فاطمه چشمان خود را باز کرد
با نگه روی علی را ناز کرد
دست حیدر را گرفت آن نازنین
گفت ای مولا، امیرالمومنین
هرچه گویی من اطاعت می کنم
غم مخور، خود با تو بیعت می کنم
فاطمه گردد بلاگردان تو
هستی زهرا فدای جان تو
گرچه می دانی تو نیّت های من
یاعلی بشنو وصیت های من
غسل ده، من را به زیر پیرهن
صبر کن در بستن بند کفن
ای امیرالمومنینم، بوتراب
جای من شب پیش طفلانم بخواب
جان فدایت ای پناه عالمین
جان تو،جان حسن،جان حسین
یاعلی پیش حسینم وقت خواب
جای زهرا کاسه ای بگذار آب
چادری پنهان درون خانه کن
جای من موهای زینب شانه کن
یاعلی شب بر سر قبرم بمان
هل اَتی، بر کوثرت، یاسین بخوان
گفت و گفت و دیدگان برهم گذاشت
هل اَتی را غرق درماتم گذاشت
چاره ساز عالمی بیچاره شد
کوثر و دخان، ز قرآن پاره شد
یاس گلگون علی چون جان سپرد
نی که زهرا، بل علی افتاد و مرد
شاپرک هاییم وخاکسترشدیم
وای مردم، وای بی مادرشدیم
جای سیلی تا ابد بر روی ماست
تا قیامت میخ در پهلوی ماست
رد خون سینه ات برجاده است
خاک چادر مهر هر سجاده است
آه مادر کودکانت خسته اند
چشم بردست کبودت بسته اند
ای که عجل گفتی و مرگت رسید
عجلی گو تا فرج آید پدید
یک پاسخ
اللهم صلی علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
اللهم العن قاتلیک و ظالمیک و ضاربیک و غاصبی حقک یا مولاتی یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها
یا رب الزهرا بحق الزهرا اشف صدر الزهرا بظهور الحجة